فایل رمان کلبه خون از سیما نبیان دانلود سریع با لینک مستقیم
رمان کلبه خون یکی از آثار تخیلی و عاشقانهای است که با روایت خاص خود، خواننده را به دنیایی جدید و ناشناخته میبرد. داستان دختری به نام لیا که درگیر غم از دست دادن خانوادهاش است، اما یک شب همهچیز تغییر میکند. او به دنیای دیگری سفر میکند و با ماجراجوییهایی روبرو میشود که مسیر زندگیاش را تغییر میدهد. اگر به داستانهای عاشقانه با تم تخیلی علاقه دارید، این رمان شما را شگفتزده خواهد کرد.
لیا دختری تنهاست که خانوادهاش را از دست داده و در تلاش است با واقعیت تلخ زندگیاش کنار بیاید. او شبها با تنهایی و سکوت سرد خانهاش دستوپنجه نرم میکند، اما یک شب عجیب، زندگیاش کاملاً دگرگون میشود. لیا به دنیایی دیگر سفر میکند، جایی که با معشوقهای آشنا میشود که گویی سرنوشت او را به این مسیر کشانده است. دنیایی پر از رمز و راز، عشق و خطر!
“با صدای پچپچوار چند نفر چشم باز کردم، اما صداها برام گنگ و نامفهوم بود.
بعد از چند دقیقه صدایی مثل بسته شدن در اومد و بعد همهجا ساکت شد. همونطور گیج بودم که با دستی که بهصورت نوازش به سرم کشیده شد، هوشیارتر شدم.
آره، من این دست رو میشناختم! این نوازشها فقط… فقط… حتی تر شدن چشمهام رو پشت پلکهای بستهام هم میتونستم تصور کنم.چشمامو که باز کردم، همهجا تار بود، اما بعد از چند ثانیه کمکم دیدم بهتر شد. دستی که به سرم کشیده میشد رو دنبال کردم تا به چهره مهربون مادربزرگ رسیدم. با تعجب نگاهش کردم…
خدایا باورم نمیشد. مگه… مگه… مادربزرگ نمرده بود؟
پس چطوری الان اینجا نشسته؟ نه… نه، این امکان نداره، حتماً خوابه. دستمو به سمت صورتش بردم و لمسش کردم. واقعی بود… خیلی واقعی!چشمه اشکم جوشید. اشکام بیاختیار روی صورتم ریخت و توی آغوش مادربزرگ پریدم. دلم خیلی براش تنگ شده بود. اون تنها کسم بود و حالا که میدیدم زندهاس، واقعاً شوکه بودم.
همونطور که توی بغلش گریه میکردم، لبهای خشکیدهمو از هم باز کردم و گفتم:
«ما…مامان بزرگ… هع… هع… تو… هع… کجا… بودی… هع»و دیگه نتونستم ادامه بدم. گریه بهم امان نمیداد. مادربزرگ دستشو نوازشوار روی سرم کشید و با لهجه خاص خودش گفت:
«هیش، دخترکم، آروم باش… هیش.»
تقریباً چند دقیقهای بود که توی بغل مادربزرگ گریه میکردم، ولی نه، کافی بود. باید ازش میپرسیدم که چطوری زندهاس:
«مامان بزرگ، ش…شما کجا بودین این همه مدت؟ چرا… چرا…»
مادربزرگ حرفمو قطع کرد و گفت:«ببین دخترم، من باید خیلی وقته پیش این حقیقت رو بهت میگفتم، اما فکر میکردم که توی دنیای انسانها جات امنه و دست کسی بهت نمیرسه. اما اشتباه میکردم. اوم… ببین لیا دخترم، من مادربزرگ تو نیستم.»
و سرشو بالا آورد تا واکنشمو ببینه، ولی من فقط منگ نگاهش میکردم. تازه نگاهم به اشک داخل چشمهاش افتاد… چرا داشت گریه میکرد؟…”**
برای دانلود نسخه کامل رمان کلبه خون و دیگر رمانهای جذاب عاشقانه و تخیلی، اپلیکیشن نودهشتیا را نصب کنید. این اپلیکیشن دنیایی از بهترین رمانها را در اختیار شما قرار میدهد.
اگر نویسنده محترم، خانم سیما نبیان، از انتشار رمان کلبه خون در سایت رویاتو ناراضی هستند، لطفاً درخواست حذف خود را به ما اعلام کنید.
رمان کلبه خون یکی از آثار تخیلی و عاشقانهای است که با روایت خاص خود، خواننده را به دنیایی جدید و ناشناخته میبرد. داستان دختری به نام لیا که درگیر غم از دست دادن خانوادهاش است، اما یک شب همهچیز تغییر میکند. او به دنیای دیگری سفر میکند و با ماجراجوییهایی روبرو میشود که مسیر زندگیاش را تغییر میدهد. اگر به داستانهای عاشقانه با تم تخیلی علاقه دارید، این رمان شما را شگفتزده خواهد کرد.