فایل رمان روز های مسموم از هاله نژاد صاحبی دانلود سریع و مستقیم
رمان روز های مسموم حنا، دختری که حالا به چشم یک زن خطاکار نگریسته میشود، با کودک نُهماههای در رحمش زندگی میکند. او تصمیم میگیرد برای جبران ورشکستگی عمویش، رحمش را به سارا و همسرش اجاره دهد. اما او نمیداند که سارا به چه اندازه در پی این معامله است. حال حنا تنها مانده و در درونش کودک سارا رشد میکند، در حالی که سارا هیچ تمایلی به او و فرزندش ندارد. این عشق نامشروع و اشتباهات حنا او را در چالشی بزرگ قرار میدهد که نمیتواند از آن فرار کند.
نگاه آخرو به تصویرم در آینه آسانسور انداختم و بیرون آمدم.
در را باز کردم و به داخل رفتم. زن عمو به پشتی تکیه داده و مشغول بافتن بود.
با دیدنم لبخندی زد و در سلام دادن پیش قدم شد.
به سمتش رفتم و صورت مهربانش را بوسیدم و همزمان گفتم: «تنهایی چرا قربونت برم؟ گلاره و شهاب کجان؟»
بافتنی توی دستش را کنار گذاشت و دستی به مچهای دردناکش کشید و در حالی که صورتش از درد توی هم رفته بود، جواب داد: «نیم ساعتی هست که رفتن بلیط بگیرن.»
_ «قطار، بیشتر نمیتونم بمونم، مادر دل و دینم پیش عموته.»
«کنارش باشم دلم آروم تره. نزدیک عید هم هست، دیرتر بخوام برگردم بلیط گیرم نمیاد. گلاره گفت تو هم میخوای برگردی، چرا؟ خدای نکرده مشکلی داری اینجا؟»
مبهوت به صورت زن عمو چشم دوختم. گلاره تصمیم خودش را گرفته بود و عملاً میخواست منو توی عمل انجام شده قرار بده.
بیهدف از کنار زن عمو بلند شدم و دستی به پیشانی دردناکم کشیدم و راهی آشپزخانه شدم.
_ «حنا؟ بیا اینجا ببینم، میگم مشکلی پیش اومده؟»
_ «آب بخورم میام، زن عمو.»
سرمو زیر سینک گرفتم و اجازه دادم آب سرد کمی التهاب درونم را کم کند.
امکان نداشت برگردم… من به امید همین دیدارهای کوتاه زنده بودم، برگشتنم به بم قطعاً نفسمرو میگرفت…
رمان روزهای مسموم، داستانی غمانگیز و عاشقانه از هاله نژاد صاحبی است که به چالشهای عاطفی و انسانی در زندگی میپردازد. اگر به داستانهای پیچیدهای از روابط عاشقانه و مشکلات اجتماعی علاقه دارید، با دانلود این رمان به دنیای حنا و چالشهای او ورود کنید.
پس از خواندن رمان، نظرات و تجربیات خود را با ما به اشتراک بگذارید. آیا شخصیت حنا به شما نزدیک بود؟ چگونه با چالشهای مشابه در زندگی برخورد میکنید؟
رمان روز های مسموم حنا، دختری که حالا به چشم یک زن خطاکار نگریسته میشود، با کودک نُهماههای در رحمش زندگی میکند. او تصمیم میگیرد برای جبران ورشکستگی عمویش، رحمش را به سارا و همسرش اجاره دهد. اما او نمیداند که سارا به چه اندازه در پی این معامله است. حال حنا تنها مانده و در درونش کودک سارا رشد میکند، در حالی که سارا هیچ تمایلی به او و فرزندش ندارد. این عشق نامشروع و اشتباهات حنا او را در چالشی بزرگ قرار میدهد که نمیتواند از آن فرار کند.