
اون قراره بهش نشون بده یه مرد واقعی چطوری با یه زن رفتار میکنه...
سابین:
تا قبل از هیوگو هیچوقت نفهمیده بودم یه مرد وقتی واقعاً بلد باشه از یه زن
مراقبت کنه، چه حس فوقالعادهای داره.
همهچی از وقتی با هیوگو بودم، فرق کرد...

وبسایت شوگر ددی شاید پایهی محکمی برای یه برنامهریزی بینقص زندگی نباشه، ولی من یه دختر کوچیک شهرم با رویایهای بزرگ. و یه آگهی هست یه آگهی عجیب و غریب که نمیتونم از فکرش بیرون بیام...
دو مرد داغ دنبال دختر کوچولوی خاصشون هستن. کسی که بتونه سرگرمشون کنه، بخندونهشون، با برنامههای شغلیشون کنار بیاد.
طبیعتاً کارل و ریک شرط و شروط خودشونو دارن.

داستان راجب دختری به اسم گلبرگ هستش که به زور پدرش اونم فقط بخاطر منفعتش اونو به ازدواج پسر یکی از شریک هاش به نام آریا داده.
در این بین بهادر همکار و دوست صمیمی آریا مجبور میشه مدتی رو کنارشون باشه که متوجه ی نفرت آریا از گلبرگ اونم بخاطر ازدواج اجباریش میشه و وقتی کم کم سعی میکنه اونو از چنگال کتک ها و آزار و اذیت آریا در بیاره خودش بهش وابسته میشه و دل میبنده.
ولی رسیدن به گلبرگ باوجود خانوادش و همسرش قطئنا آسون نیس..

اسم رمان: حجله اجباری
نویسنده: نگار رازقندی
ژانر رمان: عاشقانه، ازدواج اجباری، بزرگسال
فرمت فایل: PDF
مناسب برای: گوشی موبایل، تبلت، لپتاپ، سیستمهای خانگی و آیفون
داستان دربارهی دختری به نام یارا است که بعد از مرگ مادرش، به خانه پدربزرگش میرود.
در آن خانه تصمیمی برای سرنوشت یارا گرفته شده؛ او باید با پسرعموی خشن و بیرحمش ازدواج کند.
حال، یارا در شرایطی قرار گرفته که باید با مردی زندگی کند که دلش پیش دختر دیگری است.
در این داستان با لحظاتی تلخ، پرتنش و عاشقانه روبهرو هستیم؛ جایی که اجبار، عشق و سرنوشت درهم گره میخورند...

اسم رمان: کد آبی
نویسنده: مهدیه افشار
ژانر: عاشقانه، هیجانی
فرمت فایل: PDF
مناسب برای: موبایل، تبلت، لپتاپ، کامپیوتر، آیفون و سایر دستگاههای هوشمند
همه میگن بزرگترین و مخترین دکتر تهرونه، ولی من میگم دیوثترین و دختربازترین پسر تهران!
روزبه سرمد یه پسر سی و چند سالهی نخبهست که تقریباً همهی پرسنل بیمارستان خصوصیش، از زن تا مرد، مجذوب جذبهاش شدن.
این قناری خفن، قد بلند، خوشتیپ، سیکسپکدار و به شدت کاریزماتیکه. حتی نگهبانهای سیبیلکلفت حراست بیمارستان هم دلشون میخواد واسه یهبار زیرش له بشن!
و از شانس خوب یا بد من... این پسر، پسرعموی تخیلی و خفن خودمه!

اسم رمان: دامنگیر
نویسنده: هانیه وطنخواه
ژانر رمان: عاشقانه، احساسی، اجتماعی
فرمت فایل: PDF
مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، کامپیوتر، آیفون و کلیه دستگاههای هوشمند
عقیق نام من است.
نام منی که تنها در میان دردها ایستادهام.
نام منی که سالهاست به زبان اویی که میگویند محرمتر از هر محرمیست، هجا نشده است...
مشخصات رمان:
شروین دکتری است که در بیمارستانی به مالکیت پدرش مشغول به کار است. اما او با وجود تحصیلات و مقامش، همیشه به کافهای پایین شهر تهران میرود که صاحبش دختری جوان به نام هانیس است. شروین که به شدت به هانیس جذب شده، به صورت مرموزی به کافه میرود، غافل از اینکه نامزد هانیس، پلیس و برادر خودش است. در این میان، شرایطی پیش میآید که شروین و هانیس مجبور به ازدواج میشوند. شروین که به اجبار باید نقش پدرش را به عنوان یک قاچاقچی اعضای بدن انسان ادامه دهد، به ناگاه عاشق هانیس لجباز میشود و داستانی پر از تنش و عشق شکل میگیرد.
مشخصات رمان:
خلاصه رمان:
رمان «از کفر من تا دین تو» داستان سامانتا، دختری با روحیهای قوی است که در حال گذراندن دوره دکتریاش در یک بیمارستان معتبر است، در حالی که به مادر فلج شدهاش رسیدگی میکند. زندگی سامانتا با مشکلاتی مواجه میشود که یکی از آنها آزارهای مکرر از طرف یکی از دکترهای بیمارستان، پسر رئیس بیمارستان، است. این آزارها به حدی میرسد که او مجبور به مرخصی اجباری میشود و همزمان باید خانهاش را تخلیه کند.
به همین دلیل، سامانتا تصمیم میگیرد به عنوان پرستار در یک خانه جدید مشغول به کار شود. اما با یک سوءتفاهم بزرگ مواجه میشود و متوجه میشود که به جای قرارداد پرستاری، قرارداد خدمتکاری در عمارت هامرز را امضا کرده است. این تغییر ناگهانی زندگی او را به چالش میکشد و سامانتا را در دنیای جدیدی از روابط، عشق و معضلات اجتماعی قرار میدهد.
مشخصات رمان:
داستان نالوطی، روایتگر زندگی یک خانواده ترک زبان است که در شب عروسی دخترشان، با اتفاقی غیرمنتظره روبرو میشوند. داماد به طرز مرموزی ناپدید میشود و عروس را با کولهباری از حرف و حدیث و رسوایی تنها میگذارد. این اتفاق، سرآغاز ماجراهایی پیچیده و سرنوشتساز برای این خانواده و به ویژه برای عروس جوان است.
آینور دختر نویسندهای است که با شخصیتهای کتابهایش زندگی میکند. او شخصیتی را خلق میکند که در وجود استادش مییابد. در پس اتفاق وحشتناکی که برای او رخ داده، اشک و غم دل و جانش را پر کرده و مادرش را نگران کرده است. آرمان، پسر حاج مطیب، به دنبال تصاحب آینور است و ماجرایی که با رسیدن به موقع استاد فروتن، ناکام میماند و...









