رویاتو ، خرید و دانلود رمان های عاشقانه ایرانی و خارجی
رمان عاشقانه، رمان ایرانی، رمان جدید، برترین رمان ها، رمان خارجی، رمان پلیسی، رمان انتقامی، رمان طنز و…
رویاتو ، خرید و دانلود رمان های عاشقانه ایرانی و خارجی
دانلود رمان خان یاغی به قلم آیسا سادات حسینی  با لینک مستقیم

دانلود رمان خان یاغی به قلم آیسا سادات حسینی  با لینک مستقیم

دانلود رمان خان یاغی به قلم آیسا سادات حسینی با لینک مستقیم

مشخصات رمان:

  • اسم رمان: خان یاغی
  • اسم نویسنده: آیسا سادات حسینی
  • ژانر رمان: عاشقانه، رمز‌آلود، بزرگسال
  • فرمت رمان: PDF
  • تعداد صفحات رمان: 948

معرفی رمان خان یاغی

رمان خان یاغی داستانی پر از رمز و راز است که در آن، شخصیت اصلی، خان، مردی قدرتمند، یاغی و خشن است که زندگی‌اش به خاطر یک سری اتفاقات پیچیده تغییر می‌کند. خان که به نوعی دست به انتقام از خانواده‌های مختلف زده، روزی درگیر سرنوشت دختری می‌شود که به اجبار زندگی‌اش تغییر می‌کند. داستان از آنجا آغاز می‌شود که مادر دختر به علت فرار از ازدواج، زندگی دخترش را به سختی می‌اندازد و در این میان خان که فردی بی‌رحم و به شدت خشن است، باید سرنوشت دختر را رقم بزند. دختر در این داستان در تلاش است تا از سرنوشت سیاه خود فرار کند، در حالی که خان یاغی در پی انتقام است.

آیا این دختر می‌تواند دل خان یاغی را نرم کند و در مقابل او ایستادگی کند؟ رمان خان یاغی پر از پیچ و خم‌های احساساتی، رمز و راز و اتفاقات هیجان‌انگیز است که خواننده را تا پایان داستان درگیر خواهد کرد.


خلاصه رمان خان یاغی

در رمان خان یاغی، زندگی دشوار و پر فراز و نشیب دختری به نام آذین روایت می‌شود که به دلیل مشکلات خانوادگی و فرار مادرش از ازدواج، در دنیای بی‌رحمی قرار می‌گیرد. خان، مردی خشن و بی‌رحم، برای گرفتن انتقام از خانواده آذین تصمیم می‌گیرد که او را تحت فشار قرار دهد. این دختر که در ابتدا تصور می‌کند همه چیز علیه او است، باید در برابر خان ایستادگی کند. داستان با پیچیدگی‌های روانشناختی و احساسات در هم تنیده، یک نبرد داخلی و خارجی را بین آذین و خان به نمایش می‌گذارد. آیا این دختر می‌تواند دل خان یاغی را نرم کند یا به نابودی می‌رسد؟


بخشی از دانلود رمان خان یاغی

گوشش را به در چسباند تا شاید صدایی بشنود. اما دریغ از شنیدن آوایی. با نگرانی پشت در اتاقش نشست و ناخن‌هایش را جوید. استرس امانش را بریده بود و ذهن منفی‌نگرش، فرضیه‌های بدی می‌داد. کم پیش می‌آمد برای مسئله‌ای حاج عمویش بخواهد با مادرش خصوصی صحبت کند. همیشه واسطه گفته‌هایشان زن‌عمو عصمت‌اش بود. اما این‌بار حاج عمویش بی‌خبر به آنجا آمده و خواسته بود با مادرش خصوصی حرف بزند. مجددا پشت در ایستاد و گوش سپرد. ثانیه‌ای نگذشته بود که با باز شدن یک باره در، هراسان قدمی عقب رفت. ناهید خانم نگاه نگرانی به آذین انداخت و گفت: – پشت در چی‌ می‌خواستی مادر؟ طوریت شد؟ سرش را به طرفین تکان داد و با شتاب پرسید: عمو رفت؟ روی تخت آذین نشست و درحالی که گره روسری‌اش را باز می‌کرد، جواب داد: – آره همین چند دقیقه پیش. کنجکاو و نگران جلوی پای مادرش نشست و پرسید: – خب چیکار داشت؟ ناهید خانم لبخندی زد و در حالی که دستش را به موهای آذین می‌کشید، زمزمه کرد: – خیره ان‌شاالله. در حالی که کلمات را گم کرده بود، مبهوت و بی صدا لب زد: – چی؟ ناهید خانم خم شد و سر آذین را به سینه فشرد. بوسه‌ای روی موهای مشکی‌اش زد و با بغض زمزمه کرد: – یعنی مبارکت باشه یادگار محمد. مبارکت باشه دخترم. سفید بخت بشی نور چشمم. هنوز باور آنچه شنیده بود برایش مشکل بود. واقعا تمام شد؟ بلاخره وصال چند ساله‌اش میسر می‌شود؟ قطره اشکی از گوشه چشمش چکید. با دودلی سرش را از روی سینه مادرش جدا کرد و من من کنان پرسید: مامان، توروخدا… یعنی چی؟ چی گفت عمو؟ دوست داشت واضح و بی کم و کاست بشنود… دقیق و او به و او گفته‌های بینشان را. می‌خواست بشنود تا باور کند تا دلش آرام شود. ناهید خانم دست‌های سرد حورا را میان دست‌های مادرانه‌اش گرفت و گفت: هیچی مادر حاج آقا گفتن آخر هفته که مصادف هست با ولادت امام رضا، به میمنت و مبارکی بیان برای بله برون. مکثی کرد و با لبخند ملایمی ادامه داد …


پیشنهاد نصب اپلیکیشن نودهشتیا

برای دسترسی به هزاران رمان آنلاین و آفلاین، پیشنهاد می‌کنیم اپلیکیشن نودهشتیا را روی تلفن همراه خود نصب کنید. با این اپلیکیشن می‌توانید به راحتی رمان‌های مورد علاقه خود را در هر زمان و مکان دانلود و مطالعه کنید.


اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید، می‌توانید درخواست حذف دهید

اگر شما به عنوان نویسنده رمان از انتشار اثر خود در سایت نودهشتیا رضایت ندارید، می‌توانید درخواست حذف رمان خود را از تیم پشتیبانی نودهشتیا ارسال کنید و اثر خود را از سایت حذف نمایید.

خلاصه کتاب

دانلود رمان خان یاغی... می گویند پدرش مرد کثیفی بود که در حین مستی به زنی متاهل نزدیک شده و کشته میشود ومادرش زنی هرزه که قبل از ازدواج دومش فرار می کند... آنقدر از مادرش بدگفتن که خان دستور داد با برادر هیزش ازدواج کند … اما قبل از مراسم فرار کرد ، آن هم با مردی دیگر گناه مادر را پایه دختر نوشتند . گفتند از تخم همان پدر است ، که شیر همان مادر را خورده … این هم اینجا بماند مردهارا از راه بدر می کند و به دختران هرزگی یاد می دهد برایش حکم بریدند …یا سنگسار یا به جای مادرش زن مردی شود که سی و پنج سال از او بزرگ تر بود هیچ کس دلش به حال او که حال بی کس بود نسوخت …. خان برایش شرط گذاشت … حکم عوض نشد … اما می توانست به جای عروس آن مرد پیر شدن عروس خان شود. خانی یاغی و قصی القلبی که رحم در دلش نبود. با این کارش به اولطف نکرد . بلکه قصد داشت تاوان فرار شوهر خواهرش با مادر آن دختر را بگیرد. و امان از وقتی که خان عصبانی می شد و قصد زمین زدن کسی را داشت. آن وقت بود که نمی گذاشت طرفش یک روز خوش ببیند … یعنی دخترک ما می تواند دل خان یاغی را نرم کند ؟! رمانی پر رمز و راز.

لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
کامنت ها

موضوعات
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رویاتو ، خرید و دانلود رمان های عاشقانه ایرانی و خارجی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.