دانلود رمان آدمای شهر حسود به قلم ماهور ابوالفتحی با لینک مستقیم
مشخصات رمان:
دانلود رمان آدمای شهر حسود” نوشته ماهور ابوالفتحی، داستانی پیچیده و جذاب از زندگی یک دختر یتیم هجدهساله به نام رضا است که در شرایط سخت و پر از حسادت زندگی میکند. رضا با خالهاش زندگی میکند و روزگار به او سخت میگذرد. این دختر بعد از مرگ مادرش، به خانهای دیگر میرود و به همسری حاج احمد سیف درمیآید؛ مردی که به شدت درگیر زندگی خودش است و تازه از مرگ همسرش رها شده.
این رمان روایتگر روابط پیچیدهای میان شخصیتها و درگیریهای عاطفی است. رضا که ابتدا به اجبار و برای کمک به حاج احمد، در کنار او قرار میگیرد، کمکم تبدیل به فردی میشود که در زندگی حاج احمد نقش بسیار مهمی پیدا میکند. در این مسیر، آدمهای شهر با حسادتهای خود زندگی رضا و حاج احمد را دچار پیچیدگیها و چالشهای زیادی میکنند.
رمان آدمای شهر حسود” با لحظات پر تنش و روابط پیچیده، به خوبی فضای عاطفی و هیجانی را برای خوانندگان به تصویر میکشد. داستان با شخصیتهای خاص و پرداختهشده، شما را درگیر خود میکند و به سرعت شما را به دنیای داستان میبرد.
“آدمای شهر حسود” داستان زندگی یک دختر یتیم هجدهساله به نام رضا است که با خالهاش زندگی میکند و در شرایط سختی قرار دارد. او به طور غیرمنتظرهای به همسری حاج احمد سیف درمیآید، مردی که زندگیاش درگیر مشکلات زیادی است و به تازگی همسرش را از دست داده است. حاج احمد به رضا احتیاج دارد و در این مسیر، رضا نیز به او کمک میکند. به مرور زمان، رابطهای پیچیده و عاطفی میان این دو شکل میگیرد.
اما داستان به همین جا ختم نمیشود. آدمهای شهر که درگیر حسادت و رقابت هستند، بهطور مستمر سعی دارند میان این دو نفر جدایی ایجاد کنند. رضا که در ابتدا تنها به عنوان یک کمککار در کنار حاج احمد قرار گرفته بود، کمکم تبدیل به فردی میشود که همه چیز حاج احمد در زندگیاش به او وابسته است. اما این رابطه با سختیها و چالشهای زیادی روبهرو میشود که زندگی آنها را دستخوش تغییرات فراوانی میکند.
در اینجا بخشی از رمان آدمای شهر حسود” برای شما آورده شده است که به خوبی روابط پیچیده و تنشهای موجود در داستان را به تصویر میکشد:
– حاج آقا امر کردن اگه فکر کردی همینطوری الا بختکی دختر میدیم به شما سخت در اشتباهی!
تشریف می برید گل و شیرینی می خرید و انشالله فردا شب واسه خواستگاری خدمت میرسین!
دهنم باز مونده از تعجب در واقع باید بگم کرک و پرم ریخته از این حجمه ی اهمیت دادنشون به من و خب البته که این بخش شنگول ذهنمه که خودش رو زده به تعجب کردن.
و در اصل قلبم اینو میدونه که من لایق ترحمم و خب… بگذریم، پس فعلا که حالم خوبه ترجیح میدم همچنان تعجب کنم.
رضا خیلی جدی و با اخم های در هم دهن کجی میکنه و میگه: حاج آقاتون اگه سر شوهر دادن دخترای خودشم حساسیت به خرج می داد الان عنترترین آدمای روی زمین دوماداش نبودن.
لبش رو روی زبونش میکشه و خیلی عصبی حینی که سرش رو ریز اما تند تکون میده منتظر جواب حاج خانمه.
حاج خانم هم با خنده شونه بالا میاندازه و میگه: من تقصیری ندارم مادر، امر حاج آقا رو واست نقل قول کردم.
– من اینو نمیگیرمش اصلا…
من هم به حاج خانم کمک میکنم و با خنده ام بیشتر میرم روی مخش و میگم: اینو که به درخت میگن.
توي سکوتِ پر از حرصش بهم نگاه میکنه و گوشه ی لبش رو می جوا!
من هم با حفظ همون خنده روی لبم میگم: شما نبودی التماس می کردی تیریخدا با من ازدواج کن؟!
حاج خانم دست روی شونه ام میذاره و میگه: دلم بخواد.
برای دسترسی سریعتر به رمان آدمای شهر حسود” و سایر رمانهای عاشقانه و هیجانی، پیشنهاد میکنیم اپلیکیشن نودهشتیا را نصب کنید. این اپلیکیشن امکان دسترسی به هزاران رمان را در گوشی شما فراهم میکند و شما میتوانید در هر زمان و مکانی از داستانهای جذاب لذت ببرید.
اگر شما نویسنده این رمان هستید و از انتشار آن در سایت نودهشتیا رضایت ندارید، میتوانید درخواست حذف آن را ارسال کنید. برای این منظور، کافیست به بخش پشتیبانی سایت نودهشتیا مراجعه کرده و درخواست خود را ثبت کنید.