دانلود رایگان رمان ویکار از شادی موسوی نودهشتیا
همهچیز از یک سنگ آغاز شد…
سنگی نایاب که نشان یک خاندان بزرگ است.
گذشته و آینده را به هم پیوند میدهد و سرنوشتی را رقم میزند که کسی انتظارش را ندارد…
🔻 او مردی در سایههاست…
🔻 کسی نام واقعیاش را نمیداند، چهرهاش را هرگز ندیدهاند…
🔻 اما هرکس نامش را بشنود، از همان راهی که آمده برمیگردد!
💀 بیـک! 💀
💥 به معنای نجیبزاده… اما نامش تنها رعب و وحشت را القا میکند!
💥 قدرت در دستان اوست؛ مردی که هیچ نشانی از او در هیچکجا نیست!
💥 اما حالا دختری وارد زندگیاش شده که او را از سایهها بیرون میکشد!
🔹 او تکنوهی حاج احمد صالح است…
🔹 بازرگانی قدرتمند که نامش در جنوب مقدس است!
🔹 و حالا، دختری که با ورودش، پرده از اسراری کهنه برمیدارد…
📌 آیا این دختر میتواند معمای این مرد مرموز را حل کند؟
📌 سرنوشت او در دنیای تاریک و قدرتطلبانهی مافیا چه خواهد شد؟
در صورتی که نویسندهی محترم از انتشار این رمان در سایت نودهشتیا رضایت ندارند، لطفاً درخواست حذف خود را اعلام کنند.
اگر به دنبال یک رمان عاشقانه با حالوهوای معمایی و دنیای مافیا هستید، ویکار انتخابی جذاب برای شما خواهد بود! این کتاب با داستانی پرکشش، شخصیتپردازی عمیق و فضای هیجانانگیز، شما را تا صفحه آخر درگیر خواهد کرد.
📌 ویژگیهای این رمان:
✅ داستانی پر از رمز و راز، مافیا و عاشقانهای ممنوعه
✅ فضاسازی قوی و شخصیتهای چندبعدی
✅ روایت معمایی و پرهیجان با کشش بالا
📢 نظر شما مهم است! پس از خواندن این رمان، دیدگاهتان را در بخش نظرات ثبت کنید تا دیگران نیز از تجربهی شما استفاده کنند.
برای دانلود نسخه PDF رمان ویکار اثر شادی موسوی، روی لینک زیر کلیک کنید:
📩 دانلود رمان ویکار PDF
رمان ویکار با داستانی عاشقانه، معمایی و مافیایی، شما را به دنیایی پر از اسرار، قدرت، ترس و عشق ممنوعه میبرد. اگر به دنبال یک داستان متفاوت و پرکشش هستید، این رمان را از دست ندهید! 😍🔥
همهچیز از یک سنگ آغاز شد...
سنگی نایاب که نشان یک خاندان بزرگ است.
گذشته و آینده را به هم پیوند میدهد و سرنوشتی را رقم میزند که کسی انتظارش را ندارد…
🔻 او مردی در سایههاست...
🔻 کسی نام واقعیاش را نمیداند، چهرهاش را هرگز ندیدهاند...
🔻 اما هرکس نامش را بشنود، از همان راهی که آمده برمیگردد!
💀 بیـک! 💀
💥 به معنای نجیبزاده… اما نامش تنها رعب و وحشت را القا میکند!
💥 قدرت در دستان اوست؛ مردی که هیچ نشانی از او در هیچکجا نیست!
💥 اما حالا دختری وارد زندگیاش شده که او را از سایهها بیرون میکشد!
🔹 او تکنوهی حاج احمد صالح است…
🔹 بازرگانی قدرتمند که نامش در جنوب مقدس است!
🔹 و حالا، دختری که با ورودش، پرده از اسراری کهنه برمیدارد…
📌 آیا این دختر میتواند معمای این مرد مرموز را حل کند؟
📌 سرنوشت او در دنیای تاریک و قدرتطلبانهی مافیا چه خواهد شد؟