
اسم رمان: حجله اجباری
نویسنده: نگار رازقندی
ژانر رمان: عاشقانه، ازدواج اجباری، بزرگسال
فرمت فایل: PDF
مناسب برای: گوشی موبایل، تبلت، لپتاپ، سیستمهای خانگی و آیفون
داستان دربارهی دختری به نام یارا است که بعد از مرگ مادرش، به خانه پدربزرگش میرود.
در آن خانه تصمیمی برای سرنوشت یارا گرفته شده؛ او باید با پسرعموی خشن و بیرحمش ازدواج کند.
حال، یارا در شرایطی قرار گرفته که باید با مردی زندگی کند که دلش پیش دختر دیگری است.
در این داستان با لحظاتی تلخ، پرتنش و عاشقانه روبهرو هستیم؛ جایی که اجبار، عشق و سرنوشت درهم گره میخورند...

نام رمان: زهار
نویسنده: آزاده نامداری
ژانر: عاشقانه، انتقامی
فرمت رمان: PDF
مناسب برای: موبایل، تبلت، لپتاپ، کامپیوترهای رومیزی و آیفون
داستان عشق دخترکی ترسیده و زندانیشده در عمارت کامیابها...
آهو، سالهاست که برای حفظ آبرو و ناموس خانواده، در دل این عمارت اسیر است؛ دور از چشم دشمنانی که تشنه خون خاندانش هستند.
اما همهچیز از جایی تغییر میکند که او به عقد سردار درمیآید. مردی مرموز، عبوس و انتقامجو... مردی که قسم خورده انتقام بگیرد و دودمان کامیابها را به آتش بکشد.
و این آغاز ماجرایی است که در آن مرز بین عشق و انتقام در هم میشکند...

💚رمان: #آتش_سودای_دل
🍀ژانر: #عاشقانه #ازدواج_اجباری
🍀نویسنده: #مبینا_نورافکن
سودابه قرص تحریک کننده به پسری که مورد علاقهاش میده و اون رو به سمت خودش میکشه دخترونگیش رو تقدیمش میکنه و درست روزی که متوجه میشه از مهرداد حامله است....مهرداد....

💚رمان: #سقوط
🍀نویسنده: #دلان
🍀ژانر: #عاشقانه
رمان سقوط، نبات دختر نازپروده و طراح در زمینه طراحی مبلمان بعد چند سال برگشته تا جایگاهش توی قلب مردی که عاشقانه هم رو دوست داشتن پس بگیره.
نبات میجنگه برای زنده کردن آتش عشقی که زیر خاکستر کینه ی امیرصدرا خفه شده.
و امیرصدرا فقط دنبال جواب یه سواله؛
چرا نبات با وجود تموم عشقی که بهش داشت اون رو ترک کرده بود؟

💚رمان: #گلاریس
🍀نویسنده : #خورشید
🍀ژانر: #عاشقانه #معمایی #مافیایی
رمان گلاریس، اون دختر برای عمل مادرش میخواد تن فروشی کنه و بکارتش رو به حراج گذاشته!
اسمش گلاریس بود!
دختری که مامور شده بودم تا بدون اینکه بفهمه دورادور مراقبش باشم!
با فهمیدن اینکه میخواد بکارتش رو به حراج بذاره! اون رو به خونهام کشیدم تا توی دام مرد دیگه ای نیفته...

ارغوان دختر سادهایه که به بهانهی پول بیشتر و کار بهتر وارد خونهای میشه که از همون اول همه چی به نظرش عجیب میاد! همه ی اتفاقا توی اون خونه زیادی محرمانست و آدماش قانونای عجیبی دارن و ارغوان هم زیادی قانون شکنه و خبر نداره با کاراش چه سرنوشتی قراره براش رقم بخوره ..

مهنا دختری که عاشق همسر خواهرش، مهراد شده است. مهراد یه تایپیست سادهست که به دلایلی مجبور میشه با حنانه ازدواج کنه و وارد عمارت اون بشه. مهنا وقتی میفهمه این علاقه دو طرفهس، تن به رابطه نزدیک و قایمکی با مهراد میده...در حالی که از پشت پرده ازدواج خواهرش خبر نداره و با حامله شدنش....

اسم رمان: کد آبی
نویسنده: مهدیه افشار
ژانر: عاشقانه، هیجانی
فرمت فایل: PDF
مناسب برای: موبایل، تبلت، لپتاپ، کامپیوتر، آیفون و سایر دستگاههای هوشمند
همه میگن بزرگترین و مخترین دکتر تهرونه، ولی من میگم دیوثترین و دختربازترین پسر تهران!
روزبه سرمد یه پسر سی و چند سالهی نخبهست که تقریباً همهی پرسنل بیمارستان خصوصیش، از زن تا مرد، مجذوب جذبهاش شدن.
این قناری خفن، قد بلند، خوشتیپ، سیکسپکدار و به شدت کاریزماتیکه. حتی نگهبانهای سیبیلکلفت حراست بیمارستان هم دلشون میخواد واسه یهبار زیرش له بشن!
و از شانس خوب یا بد من... این پسر، پسرعموی تخیلی و خفن خودمه!

اسم رمان: تصاحب
نویسنده: شیوا اسفندی
ژانر رمان: عاشقانه، مافیایی، صحنهدار
فرمت فایل: PDF
مناسب برای: گوشی موبایل، تبلت، لپتاپ، سیستمهای ویندوز و مک، آیفون و دستگاههای هوشمند دیگر
من الوینم...
دختر هجده سالهای که برای فرار از تنهایی، حاضر شدم یک سال با رئیس بیرحم مافیا زندگی کنم.
رئیسی که دوازده سال از من بزرگتر بود و فقط به دنبال دختری برای ارضای نیازهاش میگشت، نه یک شریک زندگی.
آدمای دور و برش بهش لقب شکارچی داده بودن؛ چون بیاحساس و بیرحم بود، افتخارش به سنگدلی و قانونهای سختشه...
مهمترین قانونش هم این بود:
عاشق شدن ممنوعه
اما من، علیرغم همه هشدارها و قوانین، عاشقش شدم و...

اسم رمان: همسر کوچک من
نویسنده: ملی ر
ژانر رمان: عاشقانه، اجتماعی، بزرگسال
فرمت فایل: PDF
مناسب برای: گوشی موبایل، تبلت، لپتاپ، سیستمهای ویندوز و مک، آیفون و سایر دستگاههای هوشمند
داستان ما روایتگر عاشقانههای ناب و دوستداشتنی میان یک پسر و دختر روستاییست.
پسر قصه نه پولداره، نه بیش از حد مغرور. دختر هم نه شیطونه، نه زبوندراز.
محمد، سروانیست که در روستایی نزدیک مرز خدمت میکنه؛ همونجایی که زادگاهشه. پسری معمولی با شیطنتهایی خاص و علاقهمندی شدید به شغلش.
نازپری، دختر ۱۴ سالهایست از همان روستا؛ دختری آرام، سربهزیر و بیحاشیه.
ماجرا از وقتی آغاز میشه که مادر محمد تصمیم میگیره برای پسرش آستین بالا بزنه...

اسم رمان: بانوی قصه
نویسنده: الناز پاکپور (با نام کاربری beste)
ژانر رمان: عاشقانه، اجتماعی
فرمت فایل: PDF
مناسب برای: مطالعه در گوشی موبایل، تبلت، لپتاپ، سیستمعامل ویندوز و مک، آیفون و تمام دستگاههای هوشمند
همراز خواهری داشته که بهخاطر خیانت شوهر خواهرش و جبروت خانوادهی شوهر، از دنیا میرود.
حالا سالها از آن زمان گذشته و همراز در تلاش است تا بچههای خواهرش را از زیر سلطه و فشار آن خانواده نجات دهد.
در این مسیر، عموی بچهها روبهرویش قرار میگیرد؛ مردی مغرور، سرد و اهل اقتدار که همراز خاطرهای ناخوشایند از گذشته با او دارد.
دختر لطیف و بیغلوغش در برابر مردی از دنیای دیگری؛
اما تضاد این دو جهان در طول داستان، تبدیل به لحظاتی شیرین و باورپذیر میشود که هر خوانندهای را به وجد میآورد...

اسم رمان: تو همیشه بودی
نویسنده: رویا قاسمی
ژانر رمان: عاشقانه، خانوادگی، اجتماعی
فرمت فایل: PDF
مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستمعامل ویندوز و مک، آیفون و تمام دستگاههای هوشمند
مادر محیا، بعد از مرگ همسرش به خاطر وصیت او با برادرشوهرش ازدواج میکند؛ برادرشوهری که همسر و سه پسر بزرگتر از محیا دارد.
همسرش طاقت نمیآورد، از او جدا میشود و به خارج میرود؛ اما پسرعموها همهجوره حامی محیا و مادرش هستند.
بعد از اینکه عموی محیا فوت میکند، پسر بزرگش، امین ملقب به زرینخان، همهکارهی این خاندان میشود و...

اسم رمان: دامنگیر
نویسنده: هانیه وطنخواه
ژانر رمان: عاشقانه، احساسی، اجتماعی
فرمت فایل: PDF
مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، کامپیوتر، آیفون و کلیه دستگاههای هوشمند
عقیق نام من است.
نام منی که تنها در میان دردها ایستادهام.
نام منی که سالهاست به زبان اویی که میگویند محرمتر از هر محرمیست، هجا نشده است...

مادر محیا، بعد از مرگ همسرش بخاطر وصیت او با برادرشوهرش ازدواج می کند؛ برادرشوهری که همسر و سه پسر بزرگتر از محیا دارد. همسرش طاقت نمی آورد و از او جدا می شود و به خارج میرود ولی پسرعموها همه جوره حامی محیا و مادرش هستند. بعد از اینکه عموی محیا فوت کرد، پسر بزرگش، امین ملقب به زرین خان همه کاره ی این خاندان می شود و ...

یه بار وقتی هشت سالم
بود، ترنتون ناکس رو دیدم.
چون منو چنان هل داد تو تاب که دندون
جلوم افتاد و بعد که داشتم گریه میکردم، پرتم کرد زمین و با قیچی افتاد به جون موهام، خوب پیش نرفت! حالا بعد از سال ها باز هم همو دیدیم اونم دقیقا وقتی که نسبت به گذشته جسور تر، شرور تر شده بود...

سی سال پیش خسروخان ثنارو از سر سفره عقد میدزده و بالاجبار به عقد خودش درمیاره ثنا بعد از چند سال خودکشی میکنه و شایعات زیادی از مرگ ثنا در منطقه پیچیده
خسرو خان الان فرزندان و نوه های زیادی داره تنها یادگارش از ثنا نوه ای هست بنام روجا...
با ورود شخص تازه واردی به آن شهر و دیار که ادعای مالکیت سی درصد از اموال خسرو خان رو داره رازهایی از گذشته برملا میشه و ....

روناک دختر بچه روستایی که به اجبار زن سیوان پسر خان میشه
پسری غیرتی و پر جذبه که هر شب تختشو دخترای رنگ و وارنگ و پلنگ شهری پر میکنن و چشمش اصلا روناکو نمیبینه
اما امان از وقتی که سیوان بعد از سالها از شهر برمیگرده و روناکی رو میبینه که دیگه یه دختر بچه ساده و مظلوم نیست... #جدید









