فایل رمان عابر بی سایه از زینب الیخانی دانلود سریع با لینک مستقیم
رمان عابر بی سایه اثری از زینب ایلخانی، یکی از داستانهای جذاب و پرکشش با موضوعات اربابی، عاشقانه و اختلاف سنی است. این داستان درباره عشقی متفاوت و پیچیده میان دلآرام و سوشاست که با حضور شخصیت مرموز و کاریزماتیک آراز، خان روستا، به چالش کشیده میشود. اگر به رمانهایی با فضای اربابی و پرتعلیق علاقه دارید، این اثر انتخابی بینظیر برای شما خواهد بود.
چند روز پیش از رسمی شدن نامزدی دلآرام و سوشا، پدر سوشا فوت میکند. این دو برای شرکت در مراسم خاکسپاری به زادگاه سوشا، شهری مرزی و دورافتاده، سفر میکنند. اما خطای بزرگی که سوشا در یک شب مرتکب میشود، موجب میشود مردم روستا خواهان گرفتن تقاص شوند. در فرهنگ روستا، تقاص فقط با لکهدار کردن ناموس طرف انجام میشود. سوشا با ترس از مجازات، به آراز، دایی جوانش که خان روستاست، پناه میبرد. اما رابطه آراز و دلآرام چگونه پیش خواهد رفت؟
“همان روز اول این را دریافتم که شروین دستهای آراز است.
او را خوب بلد بود و با دل و جان برایش وقت میگذاشت. تمام لباسهای آراز را آماده کرده بود، حتی کرواتش را با وسواس برایش بست. حین آماده کردن ظاهر رئیسش، تمام موارد کاری و جلسات را یادآوری میکرد. با تمام غر زدنهای آراز، صبوری خرج میکرد.
روی پلهها به تماشایش نشسته بودم. کارش که تمام شد، نزدیکم شد، طوری خم شد که کنترل تلویزیون کاملاً نزدیکم بود:«تو تی وی روم به آرشیو فیلمام نگاهی بنداز. حوصلت سر نره. عصر میام بریم بگردیم، باشه؟»
دوست نداشتم دست و پاگیر و مانع کارش شوم. «عجله نکن را سه! برگشت من دلم میخواد کل کتابخونت رو شبانهروزی رصد کنم.»
اصلاً فکرشم نمیکردم اهل کتاب باشه. گفت:
«بعله دیگه، فقط خانم دکترها حق کتاب خوندن دارن؟ منِ دهاتی بیسواده چی؟!»
چند لحظه فکر کرد و ادامه داد:
«متجهر! رو چه به کتاب خوندن!»با یادآوری حرفهایم شرمنده شدم. من اون روزها… من…
انگشتش را جلوی دهانم گذاشت:
«مواظب خودت باش. تا وقتی برمیگردم، هیلدا دست و پا شکسته فارسی میفهمه. چیزی خواستی بهش بگو.»
این قدر بزرگوار و خاضع بود که نیازی به معذرتخواهی هیچکس، هیچوقت نداشت.
تا کنار در برای بدرقهاش رفتم. برخلاف تصورم، اتومبیلش یک بنز قدیمی مشکی ساده بود. آراز با تمام مال و مکنَتش راحت زندگی میکرد. از تجملات دور بود، مخصوصاً اینجا که اسم خان روی دوشش سنگینی نمیکرد.
وقتی سوار شد، چند بار برایم دست تکان داد. شروین هم همراه چشمک، برایم بوسه فرستاد.هنوز چند دقیقه از رفتنش نگذشته بود که دلتنگش شدم. به اتاقش پناه بردم. از عطر مخصوصش چند شیشه داشت. لباسهایش واقعاً شیک و خاص و گاهی عجیب بودند. کمد مرتب و زیبایی داشت.
با تمام وجود عطرش را استشمام کردم. همه چیز با سلیقه چیده شده بود. یکی از دربهای کمد قفل بود. کنجکاو شدم، اما از تجسس بیزار بودم.
هرچه در کتابهایش بیشتر چرخ میزدم، از انتخاب کتابهایش بیشتر شگفتزده میشدم…”**
فایل رمان کلبه خون
فایل رمان خدمتکار ارباب(خدمتکار عمارت)
برای دانلود نسخه کامل رمان عابر بی سایه و دیگر رمانهای جذاب از نویسندگان محبوب، اپلیکیشن نودهشتیا را نصب کنید. این اپلیکیشن منبعی عالی برای عاشقان رمان است.
اگر نویسنده محترم، خانم زینب ایلخانی، از انتشار رمان عابر بی سایه در سایت رویاتو ناراضی هستند، لطفاً درخواست حذف خود را به ما اعلام کنید.
رمان عابر بی سایه اثری از زینب ایلخانی، یکی از داستانهای جذاب و پرکشش با موضوعات اربابی، عاشقانه و اختلاف سنی است. این داستان درباره عشقی متفاوت و پیچیده میان دلآرام و سوشاست که با حضور شخصیت مرموز و کاریزماتیک آراز، خان روستا، به چالش کشیده میشود. اگر به رمانهایی با فضای اربابی و پرتعلیق علاقه دارید، این اثر انتخابی بینظیر برای شما خواهد بود.