📖 دانلود رمان چادرت را می بویم از Moon Shine

📌 مشخصات رمان:

📖 نام رمان: چادرت را می‌بویم
✍ نویسنده: Moon Shine
🎭 ژانر: عاشقانه، اجتماعی، مذهبی
📂 فرمت: PDF
📄 تعداد صفحات: ۳۵۲
📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپ‌تاپ و…

📚 معرفی رمان چادرت را می بویم

🔹 رمان چادرت را می بویم این داستان روایتگر تقابل دو دیدگاه متفاوت است…
🔹 سجاد، پسری معتقد که در گشت ارشاد فعالیت می‌کند و زندگی را در چارچوب اعتقاداتش می‌بیند.
🔹 در مقابل، رضوانه، دختری چادری اما روشن‌فکر، که در عین پایبندی به اصولش، دیدگاهی متفاوت از سجاد دارد.
💔 چه اتفاقی می‌افتد وقتی این دو جهان‌بینی متفاوت با هم تلاقی می‌کنند؟ آیا عشق می‌تواند پلی بین باورهایشان باشد؟

📜 خلاصه رمان چادرت را می بویم

✨ سجاد، پسری مذهبی و مقید است که هدفش را در مبارزه با فساد و ناهنجاری‌های جامعه می‌بیند.
🔥 اما همه‌چیز وقتی تغییر می‌کند که با رضوانه آشنا می‌شود… دختری که نه اهل آرایش‌های آنچنانی است، نه مانتوهای کوتاه و ساپورت، بلکه محجبه و چادری است.
🔹 در نگاه اول، انگار همه‌چیز باید مطابق ارزش‌های سجاد باشد، اما…
🔹 دیدگاه‌های رضوانه فراتر از آن چیزی است که او تصور می‌کند.
💭 این تفاوت‌ها چگونه بر رابطه‌شان تأثیر می‌گذارد؟ آیا عشق، فراتر از اختلاف عقاید می‌تواند آن‌ها را به هم نزدیک کند؟

📖 قسمتی از رمان چادرت را می بویم

💭 با حس خشکی لب‌ها و گلویم از جا پریدم…
🌙 اتاق تاریک بود، مثل شب‌های قبل…
🩸 اما هنوز هم از آن تاریکی خوف داشتم… ترس از صورت خونین رضوانه در ذهنم می‌چرخید…
🥀 چشم‌هایم دو دو می‌زد… خواب بود؟ کابوس بود؟ چه کابوسی…؟
🕊 با دست، گردن خیس از عرقم را لمس کردم و نفس تازه کردم… خدایا این دیگر چه خوابی بود؟

🚰 لیوان آب را سر کشیدم، حتی حوصله نداشتم در لیوان بریزم…
📿 صلواتی زیر لب فرستادم و استغفار کردم…
😔 جرأت نگاه کردن به چادر رضوانه را هم نداشتم… انگار عذاب وجدان درونم ریشه دوانده بود…
🕰 اما ساعت زنگ زد و وقت حرکت فرا رسیده بود…