دانلود رمان ماشه را بکش (جلد اول از مجموعه شبحسواران) از مترجم فردوس با لینک مستقیم
رمان ماشه را بکش داستان مردی به نام کاسپر است که زندگیاش به شدت تحت تأثیر خانوادهاش و باشگاه موتورسواری “سواران شبح” قرار دارد. او فکر میکند که همه چیزهایی که برای زندگی نیاز دارد، در اطرافش وجود دارند: تفنگ، هلیکوپتر و برادرانش. اما پس از تجربههای تلخی که در زندگی داشته و کارهایی که انجام داده، متوجه میشود که نمیتواند همچنان در همین شرایط باقی بماند.
اما همه چیز زمانی تغییر میکند که یک مأمور FBI وارد زندگیاش میشود و دنیای او را زیر و رو میکند. کاسپر که همیشه برای حفظ امنیت اعضای باشگاهش و خود آماده است، در مواجهه با این خطر جدید، مجبور میشود تصمیماتی بگیرد که تمام آنچه را که به آن آشنا بود، به چالش میکشد.
کاسپر عضو باشگاه موتورسواری “سواران شبح” است و تمام زندگیاش حول همین باشگاه و خانوادهاش میچرخد. او معتقد است که برای حفاظت از این خانواده و اعضای آن باید هر کاری انجام دهد، حتی اگر این کارها به قیمت از دست دادن خودش تمام شود. اما زمانی که یک مأمور FBI وارد داستان میشود، همه چیز به هم میریزد.
این مأمور FBI به نام لوسیاس، به کاسپر اجازه نمیدهد که تنها به تصمیمات خود عمل کند و از او میخواهد که در برخی مسائل از کمک دیگران بهرهبرداری کند. در نتیجه، کاسپر مجبور میشود با تغییرات جدیدی روبهرو شود و دنیای جدیدی را تجربه کند که به هیچ عنوان برایش قابل پیشبینی نبوده است.
«این کاغذ لعنتی رو امضا نکن، کاسپر.»
رئیس کاغذ رو از روی میز برمیداره و پارهش میکنه.
بهش میگم: «احمق نباش. هیچکس نمیدونه قراره بعداً چه اتفاقی بیفته، من فقط دارم کار رو برای شماها آسونتر میکنم.»
«من نمیخوام این کار لعنتی رو برام آسونتر کنی، کاس.»
من برگههایی رو تنظیم کرده بودم تا هر موقع اوضاع گوهی شد، امضاشون کنم و علاوه بر اینکه اختیاراتم رو در کلاب به بقیه واگذار کنم، هرگونه مسئولیتی رو در زمینهی کاری که انجام دادم از کلاب و اعضاش سلب کنم.
من به هیچ وجه اجازه نمیدم که هیچکدوم از کارهام روی انگشت اتهام به سمت کلاب گرفته بشه. دیگه نمیذارم.
«لوسیاس.»
به نام واقعیش صداش میکنم تا بدونه چقدر جدیم.
«نمیدونم دیگه هیچ وقت اینجا برمیگردم یا نه. بذار امضا کنم. اینجوری بهتره.»
«نه، مک هنوز دو قدم جلوتریم. میدونی که در زمینه کنترل اغتشاش خیلی خوبم. تو هم مثل همیشه بهتره عقب بایستی و از من دستور بگیری. واقعا ازت میخوام همین کارو بکنی.»
اجازه دادم کلماتش به عمق ذهنم برن. حق با اونه. لوسیاس هرگز منو اشتباهی هدایت نکرده. ما قبلاً در ماموریتها خیلی خطرناکی بودیم.
اون توی کنترل هرج و مرج بهتر از من عمل میکنه. وقتی همه چی بهم میریزه، من تمرکزم رو از دست میدم.
اگه یه چیز از ماموریتها یاد گرفته باشم اینه که اجازه بدم هر کسی کاری رو که توش بهتره انجام بده و خودمم کاری که توش خوبم انجام بدم، اینطوری بهتره.
بی دلیل نیست که باید یه تیم تشکیل بدیم و کارها رو گروهی پیش ببریم.
همهی ما نقاط قوت خودمون رو داریم، پس اجازه میدم هر کی از استعداد خودش استفاده کنه.
و اینم استعداد لوسیاسه…
اگر از خواندن رمان ماشه را بکش لذت بردید، پیشنهاد میکنیم که به رمانهای زیر نیز نگاهی بیندازید:
برای دسترسی به دنیای گستردهای از رمانهای جدید و به روز، به انجمن نودهشتیا بپیوندید. این انجمن مکانی است برای علاقهمندان به رمانهای ایرانی و خارجی که میتوانند آخرین آثار منتشر شده را دانلود و مطالعه کنند. برای عضویت در این انجمن، میتوانید روی لینک زیر کلیک کنید:
کلیک کنید برای عضویت در نودهشتیا
اگر شما نویسنده رمان ماشه را بکش هستید و از انتشار رمان خود در سایت نودهشتیا رضایت ندارید، میتوانید درخواست حذف رمان خود را ارسال کنید. تیم نودهشتیا به سرعت به درخواستهای شما رسیدگی خواهد کرد.