دانلود رمان عروس فراری به قلم سدنا بهزاد با لینک مستقیم
دانلود رمان عروس فراری به قلم سدنا بهزاد با لینک مستقیم
این داستان، روایت زندگی بهار، دختری است که از کودکی در شرایط دشوار و پر از پیچیدگیهای خانوادگی بزرگ شده است. پس از جدایی والدین و فوت مادرش، او نزد داییاش زندگی میکند. اتفاقات ناخواستهای در زندگی بهار رخ میدهد که او را درگیر ماجراهای پیچیدهای میکند و مجبور به تصمیمگیریهای سختی میشود.
بهار دختری است که پس از طلاق والدین و مرگ مادرش، تحت سرپرستی داییاش زندگی میکند. او که به شدت به دختر داییاش، رها، وابسته است، در نتیجه اشتباهات و بیاحتیاطیهای رها وارد ماجرایی خطرناک میشود که زندگیاش را به کلی تغییر میدهد. بهار مجبور میشود به خاطر اشتباهات دیگران تصمیماتی بگیرد که پیامدهای سنگینی برای او دارد.
«به نظرت این دخترا که اینجا نشستن، من رو دارن نوش جان میکنن یا دارن از جنابعالی تعریف میکنن؟»
شونه بالا انداختم و دستم رو روی شونش گذاشتم. با ناخنم فشاری روی شونش آوردم:
«عزیزدلم، شما رو دارن نوش جان میکنن. اگه خیلی مشتاقید، من الان این لباس مسخره رو از تنم درمیارم، تن یکی از این اجنبیها میکنم؟ هووم! نظرت چیه آقای خودشیفته؟»
ابرویی بالا انداخت: «اون زبونت رو من کوتاه میکنم.»
پوزخندی زدم: «زِری نزن که نتونی بهش عمل کنی.» با فشاری که رو کمرم داد، ناخنام رو بیشتر تو شونش فرو بردم:
«خوب گوش کن، با من در نیفت که ور بیفتی.» دکی جوون اخماش تو هم رفت: «امشب چه شبی بشه!»
خندیدم: «آره، یه شبی برات بسازم رویایی. اوه یادم نره، یکی از این اجنبیها رو برات بیارم تا تو هستی. اینا رو میخوام چیکار؟»
با نصب اپلیکیشن نودهشتیا، میتوانید به هزاران رمان آنلاین و آفلاین در ژانرهای مختلف دسترسی داشته باشید.
در صورت نارضایتی نویسنده از انتشار این اثر، میتوانید درخواست حذف آن را از سایت ارائه دهید.
دانلود رمان عروس فراری... پدر و مادر بهار تصمیم به جدایی از یکدیگر میگیرند، هرچند که میدانستند موجودی در شکم حوریه، مادربهار در حال رشد است. آنها از یکدیگر جدا میشوند و چند ماه بعد، مادر بهار متوجه میشود که جنین یک دختر است. حالا که جنسیت بچه را میدانست، او را بیشتر از پیش دوست میداشت.
به همین دلیل، پیش برادرش رضا میرود و در آنجا زندگی میکند. دختر به دنیا میآید، اما متاسفانه مادرش پا به دنیای ابدیت میگذارد و این دختر پیش داییاش زندگی میکند. او بسیار وابسته به دختر داییاش میشود و رها را همچون خواهر دوست میدارد. با گذشت زمان و بزرگ شدن او، اتفاقاتی در اطرافش میافتد. رها بیاحتیاطی میکند که پای بهار هم وارد آن ماجرا میشود و زندگیاش دستخوش تغییرات عذابآوری میشود. او مجبور میشود به خاطر رها...