دانلود رمان مرد قانون (جلد اول) به قلم T_L_Swan با لینک مستقیم
رمان مرد قانون داستان یک زن جوان است که برای یک خانم در محل کار خود استخدام میشود، اما به زودی متوجه میشود که رئیس او مردی به نام جولیان مسترز است، مردی قدرتمند، بزرگ و جذاب که زندگی او را به طور کامل تغییر میدهد. او متوجه میشود که جولیان نه تنها یک مرد تمام عیار است بلکه در دنیای کاری و شخصیاش نیز بسیار پیچیده و جذاب است.
داستان با طنز و لحظات جذاب بین این دو شخصیت ادامه مییابد، جایی که همواره در حال تقابل با یکدیگر هستند. شخصیت جولیان با ویژگیهای قدرتمند و جذاب خود، به دختر داستان چالشهای زیادی ارائه میدهد. رمان با لحظات عاشقانه و پرتنش میان شخصیتها، خواننده را درگیر خود میکند.
این داستان درباره دختری است که به دلیل شرایط خاص کاری، به استخدام یک خانم درمیآید، اما پس از مدتی متوجه میشود رئیس او جولیان مسترز است که نه تنها بسیار جذاب و قدرتمند است، بلکه یکی از مردان پیچیدهای است که زندگی او را تحت تأثیر قرار میدهد. جولیان نه تنها یک رئیس است بلکه به دلیل قدرت و کاریزمایش باعث میشود زندگی دختر داستان کاملاً تغییر کند. داستان در حالی پیش میرود که این دو شخصیت با یکدیگر درگیر روابط پیچیدهای میشوند.
“برییل” منتظر ویلو بودم و در حالی که کلید رو تو دستم داشتم، جلوی در ایستادم تا بتونم جفتشون رو به مدرسه ببرم. ساموئل آماده و با کوله پشتیش روی شونه هاش، منتظر بود.
به پله ها نگاه کردم. من می خواستم فریاد بزنم عجله کن، اما نمی خواستم ناراحتش کنم.
به نظر می رسید مضطربه و به دلیلی، فکر نمیکنم فقط به خاطر من باشه. سرانجام دیدمش که شروع به پایین اومدن از پله ها کرد.
موهای تیره ش به دو بخش بافته شده بود. چهره ش مغرور بود و لباس فرم خاکستری پوشیده بود.
دامنش با چین های بزرگ تا زیر زانوهاش می رسید و پاهاش رو با جوراب شلواری خاکستری ضخیمی پوشونده بود و کفش های مشکی مدرسه پوشیده بود.
خوشگل بود، با اینکه اخمو و بداخلاق به نظر می رسید. لبخندی زدم: ” خوشگل شدی”. با انزجار چشم هاش رو چرخوند.
من لبخند زدم. ” بیا بریم. امیدوارم بتونم با این وَن رانندگی کنم“.
” ون؟“ ویلو با اخم گفت. “ما با ون نمیریم.” لحظه ای بهش خیره شدم. ” چرا که نه؟“
” چون که تو اون ماشین غراضه من رو ببینن، شرم آوره “.
” اوه، لطفاً “!
ناگهان گفتم: ” ای نقدر از خودراضی نباش.“ چشم هاش با من رو به رو شد و من از داخل خودم رو لگد کردم. من واقعاً این رو با صدای بلند گفتم؟
” از خودراضی؟“ تکرار کرد، انگار که از توهین من شوکه شده. ”منظور من اینه که، من نمی خوام SUV فانتزی پدرت رو خراب کنم. پس وقتی با من هستی، ما با ون میریم”.
” خب، من با تو جایی نمیام مگه مُرده باشم.“ با تمسخر گفت. ”من نمی خوام با زن های احمق کودن دیده بشم. فقط گمشو و به سوراخی که ازش اومدی برگرد “.
اگر از خواندن رمان مرد قانون لذت بردید، پیشنهاد میکنیم که به رمانهای زیر نیز نگاهی بیندازید:
برای دسترسی به دنیای گستردهای از رمانهای جدید و به روز، به انجمن نودهشتیا بپیوندید. این انجمن مکانی است برای علاقهمندان به رمانهای ایرانی و خارجی که میتوانند آخرین آثار منتشر شده را دانلود و مطالعه کنند. برای عضویت در این انجمن، میتوانید روی لینک زیر کلیک کنید:
کلیک کنید برای عضویت در نودهشتیا
اگر شما نویسنده رمان مرد قانون هستید و از انتشار رمان خود در سایت نودهشتیا رضایت ندارید، میتوانید درخواست حذف رمان خود را ارسال کنید. تیم نودهشتیا به سرعت به درخواستهای شما رسیدگی خواهد کرد.