
دلانا دختری است که در زندگیاش با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند. در تلاش برای فرار از خانواده متعصب و زندگی که برایش تعیین شده، به سفر میرود و تصمیم میگیرد در شهر جدیدی بماند. اما او هرگز نمیداند که سرنوشت برایش بازیهای پیچیدهتری در نظر دارد.
🔹 آیا دلانا میتواند از چنگال خانوادهاش فرار کند؟
🔹 چه اتفاقاتی برای او در شهر جدید رقم خواهد خورد؟
این رمان، داستانی است پر از کشمکشهای درونی و خانوادگی که با عشق و تضادهای اجتماعی در هم میآمیزد. دلانا به عنوان یک دختر جوان، در تلاش برای آزادی و ساختن دنیای جدید، با چالشها و رازهای بسیاری روبهرو خواهد شد که سرنوشتش را شکل میدهد.

📌 مشخصات رمان
📚 نام رمان: قاتل ضد گلوله (جلد دوم شاهزاده مافیا)
✍️ مترجم: بهار
📖 ژانر: عاشقانه، مافیایی، اروتیک، بزرگسالان، هیجانی، رازآلود
📂 فرمت: PDF
📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون و...
رمان قاتل ضد گلوله، داستانی دربارهی فداکاری… مرگ… عشق… و آزادی.
هیون آنتونلی و کارماین دمارکو در دو دنیای کاملاً متفاوت بزرگ شدهاند.
🔸 هیون، بردهی نسل دوم، که در خانهای وسط صحرا محبوس است. زندگیاش پر از کارهای سخت و بدرفتاریهای وحشتناک است.
🔸 کارماین، پسری از یک خانوادهی ثروتمند مافیایی، که زندگیای پر از افراط و امکانات دارد.
اما چرخش تقدیر آنها را در مسیری مشترک قرار میدهد و بین تارهای دروغ، خیانت و رازهای پنهان گرفتار میکند. در جهانی که پول و قدرت قوانین را تعیین میکنند، این دو به دنبال آزادیاند. اما چیزی که از گذشته آنها را تهدید میکند، چیزی است که شاید هرگز نتوانند از آن فرار کنند…
🔹 قتل، خیانت و قدرت، روشهایی برای زنده ماندن در دنیای آنهاست. اما چه بهایی برای آزادی باید پرداخت؟

📌 مشخصات رمان
📚 نام رمان: یار و یاور
✍️ نویسنده: آسمان ۶۵ (آزاده امانی)
📖 ژانر: عاشقانه
📂 فرمت: PDF
📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون و...
آیا عشق میتواند در برابر گذر زمان دوام بیاورد؟
در سکوت یک خانه، مردی با کت و شلوار مشکی، کراواتی مرتب و تسبیحی در دست، آمادهی ترک کردن گذشتهی خود است. اما با ورود ناگهانی نیاز، همه چیز تغییر میکند.
🔹 او اینجا چه کار میکند؟ آیا بازگشتی در کار است؟
🔹 میان این نگاههای پر از سوال، گذشتهای پیچیده پنهان شده است.
وقتی قلبها از هم دور میشوند، آیا سرنوشت فرصتی دوباره میدهد؟ یا این دیدار تنها یک خداحافظی بیپایان خواهد بود؟

📌 مشخصات رمان
📚 نام رمان: بیا باهم باشیم
✍️ نویسنده: آبان بانو
📖 ژانر: عاشقانه، انتقامی
📂 فرمت: PDF
📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون و...
رمان بیا باهم باشیم، وقتی گذشتهای پر از زخم و درد، تو را به مسیری ناشناخته میکشاند…
دختری که پدر و مادرش را از دست میدهد، اما این پایان بدبختیهایش نیست! او متهم میشود به جرمی که مرتکب نشده و برای فرار از چنگال سرنوشت تلخ، مجبور میشود شهرش را ترک کند.
اما سرنوشت برای او بازی دیگری در نظر دارد…
او با مردی زخمی و وحشی روبهرو میشود. مردی که زخمهای عمیقی بر روح و جسمش دارد. دختر قصه، مرهمی بر دردهای او میشود اما درست وقتی که فکر میکند زندگی در حال بهتر شدن است، اتفاقی سرنوشت او را برای همیشه تغییر میدهد…

📌 مشخصات رمان
📚 نام رمان: عشق سیاه
✍️ نویسنده: آزاده رمضانی
📖 ژانر: عاشقانه، انتقامی
📂 فرمت: PDF
📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون و...
من سوزانم...
تو آمدی، قلبم را تسخیر کردی، با عشق بازیام دادی... و بد سوزاندیام!
اما این پایان داستان من نیست!
من برمیگردم، به زودی... و قلبت را از ریشه میکنم!
دیگر آن دختر ساده و بیتجربهی دیروز نیستم. تغییر کردهام!
و این، فقط به خاطر تو بود...
رمان عشق سیاه، قصهای از عشق، خیانت، و انتقامی است که شعلههایش، سرنوشت دو قلب را در آتش خواهد سوزاند...

📖 مشخصات رمان
📌 نام رمان: خزان
✍️ نویسنده: فاطمه خانقلی
📚 ژانر: عاشقانه
📂 فرمت: PDF
📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون و...
رمان خزان، غروب پر زده از کوه...
به چشم، گم شده تصویر راه و راهگذر...
غمی بزرگ، پر از وهم...
به صخرهسار نشسته است...
درون درهای تاریک، سکوت بند گسسته است...
🌿 سهراب سپهری
زندگی همیشه بر وفق مراد پیش نمیرود! در رمان خزان، داستان زنی روایت میشود که با مشکلاتی بیش از حد توانش دستوپنجه نرم میکند. سرنوشت او، در مسیری پرپیچوخم، آزمونهای سختی را پیش رویش قرار داده است. آیا او میتواند از پس این طوفانها برآید؟ آیا امیدی برای روزهای بهتر وجود دارد؟

اسم رمان: پادمیرا
نویسنده: مبینا مهراور
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
فرمت: PDF
✅ مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون و...
همیشه به اینجای ماجرا که میرسیدم، از فکر و خیال بیرون میآمدم. دیگر چهره آن پسر دستفروش در ذهنم نبود و نمیتوانستم ادامه خاطراتم را بدون صورتش تصور کنم.
راست میگویند: "از دل برود هر آنکه از دیده رود" و من هم همینطور شده بودم. سالیان سال از آن اتفاق گذشت و هر روز چیزی از او را فراموش میکردم...
من دختری بودم که روزی عاشق یک پسر دستفروش شدم. برایش پولی کنار گذاشتم تا بتواند کاری برای خودش دست و پا کند و بعد، به خواستگاریم بیاید. اما او رفت و دیگر هرگز پیدایش نشد.
سالها بعد، زمانی که در تلاش بودم او را برای همیشه از ذهنم پاک کنم، فهمیدم همان پسر، حالا رئیس شرکتی است که من در آن کار میکنم...
🔹 عشق قدیمی که حالا رئیس شده! آیا گذشته بین این دو دوباره زنده خواهد شد؟












