رمان خواستگار پرماجرای باغ انار داستانی شیرین و طنزآمیز با درونمایهای عاشقانه است که زندگی دختری شیطون و پرماجرا به نام باران را روایت میکند. شیطنتها و نقشههای عجیب او برای فراری دادن خواستگار خواهرش، داستانی پر از لحظات خندهدار و احساسی خلق میکند.
این رمان در عین حال که به روابط خانوادگی و عاطفی میپردازد، بازتابی از چالشهای شخصیتهای جوان در مواجهه با اشتباهات و فرصتهای جدید زندگی است.
باران، دختری پرانرژی و شوخطبع، باعث شده که اطرافیانش از دست شیطنتهایش کلافه شوند. داستان اصلی وقتی شروع میشود که برای خواهرش در باغ انار خانوادگی خواستگار میآید. باران که میداند پسرخالهاش عاشق خواهرش است، نقشهای میکشد تا خواستگار را فراری دهد.
اما غافل از اینکه به اشتباه داماد واقعی را هدف قرار میدهد!
این اشتباه زمینهای میشود برای برخوردهای بعدی او و داماد، که داستان را وارد مسیری عاشقانه و پیچیده میکند. ماجرا زمانی جذابتر میشود که باران در دانشگاه او را ملاقات میکند و…
“دامون”، بعد از سه سال، پامو گذاشتم تو خاک وطنم، جایی که همه وجودم طالبش بود، ولی با سرسختی مقاومت میکردم که برنگردم…
تحملش رو نداشتم. هر جا اسم باران برده میشد، مثل دیوونهها دنبال باران خودم میگشتم!
…
به معنای واقعی درد بود که تو شهری و کشوری زندگی کنی که عشقت رو توش گم کردی… رفتم که دل بکنم از عشق، ولی نشد…
حالا با ورودم به ایران، همه وجودم چشم شده بود بین حضار حاضر در فرودگاه، به دنبال چهره آشنای باران…
تنها دختری که قلب و روحم رو تسخیر کرده بود…”