رمان نگاریسم نگار دختر خجالتی و سادهای از خانوادهای متوسط رو به پایین است. زندگی او با ورود یک مرد پولدار و مرموز که ابتدا فکر میکند خواستگار مادرش است، تغییر میکند. اما در این گیر و دار، مرد دیگری نیز وارد زندگی او میشود؛ مردی با گذشتهای مشابه با خود نگار. از همین رو، نگار باید بین دو زندگی و دو عشق تصمیم بگیرد و با چالشهای جدیدی مواجه شود.
از استرس دلم درد شده بود و از دست سعید عصبانی بودم. اصلاً الان چه لزومی داشت که با خواهرش بیاید. پایین رفتن و ماشین سعید را دیدم. روی صندلی جلو یک خانم مسن نشسته بود و روی صندلی عقب، دو دختر!
دهانم باز ماند؛ کل خاندان را بار زده بود.
سعید سریع پیاده شد و آرام به سمتش رفتم. مادرش با غضب نگاهم کرد.
سعید گفت: «سلام نگار! مامانمو باید برسونم جایی، گفتم بیام تورو هم بگیرم.»
فقط سر تکان دادم و گفتم: «خوبه، جا موند منم بشینم.»
سعید خندید و گفت: «آره، خداروشکر. وگرنه مجبور بودم باربند نصب کنم.»
چشم چرخاندم و با این تیکهاش، خم شدم و با همه سلام و علیک بیصدا کردم. سعید در را برایم باز کرد و خواهراش جا به جا شدند تا جا بیشتر باز شود و دوباره سلام و علیک کردیم. مامانش باز هیچ حرفی نزد.
سعید نشست و گفت: «خب اینم نگار خانم… نگار… مامانم … سیما و سهیلا خواهرام.»
زیر لب گفتم «خوشبختم» و آنها هم همین را گفتند. سعید راه افتاد و جو سنگین بود.
یهو مادرش گفت: «شما پدرتون چکاره است؟»
به سعید نگاه کردم. لبهایش را به هم فشرده بود. آرام گفتم: «پزشک هستن…»
مادر سعید گفت: «جدا! پدرتون پزشکه، شما ماشین ندارین!»
از این حرف جا خوردم و خود سعید گفت: «چه ربطی داره، مادر من؟»
او به سعید گفت: «تو صحبت نکن!»
انقدر تند این را به سعید گفت که من واقعاً برای او ناراحت شدم و گفتم: «پدر و مادرم جدا شدن، ما خیلی با پدرم در ارتباط نیستیم!»
مادر سعید بیتعارف گفت: «اوه… پس بچه طلاقی…»
هیچ نگفتم. واقعاً فقط دوست داشتم پیاده شوم. سعید هم هیچی نگفت، خواهراش هم حرف نزدند…
رمان نگاریسم، اثری جذاب و احساسی از نگار حسامی، در انتظار شما است. اگر به داستانهای عاشقانه و پیچیدگیهای روابط انسانی علاقه دارید، با دانلود این رمان به دنیای نگار و تجربیاتش قدم بگذارید.
پس از خواندن رمان، نظرات و تجربیات خود را با ما به اشتراک بگذارید. آیا شخصیتهای رمان به شما نزدیک بودند؟ کدام قسمت از داستان شما را بیشتر تحت تأثیر قرار داد؟
رمان نگاریسم نگار دختر خجالتی و سادهای از خانوادهای متوسط رو به پایین است. زندگی او با ورود یک مرد پولدار و مرموز که ابتدا فکر میکند خواستگار مادرش است، تغییر میکند. اما در این گیر و دار، مرد دیگری نیز وارد زندگی او میشود؛ مردی با گذشتهای مشابه با خود نگار. از همین رو، نگار باید بین دو زندگی و دو عشق تصمیم بگیرد و با چالشهای جدیدی مواجه شود.