رمان نه سیاه بود نه سفید داستان دختری از جنس حریر است، لطیف و حساس، اما سرنوشت او را در مسیری دشوار و پیچیده قرار میدهد. عشق، خیانت، انتقام، و فداکاری، در محوریت این داستان جذاب، شخصیتهایی عمیق و احساساتی پیچیده را به تصویر میکشد.
نه سیاه بود نه سفید روایت زندگی دختری ساده و مهربان است که به خاطر خانوادهاش فداکاریهای بسیاری میکند. او که همیشه در پی حفظ آرامش و خوشبختی اطرافیانش است، درگیر عشقی میشود که تمام زندگیاش را زیر و رو میکند. خیانتها و زخمهایی که از عشق و اطرافیانش میخورد، او را به مسیری تاریک از انتقام و تحمل دردهای طاقتفرسا میکشاند.
**”با بوی بدی که وارد ریههایم شد، چشمانم را باز کردم.
فضای کلبه پر بود از دود و من گیج و پریشان به اطراف نگاه کردم.به خودم نگاه کردم و چشمانم پر از اشک شد. لبانم لرزید.
خدایا! من با خودم چه کردهام؟
دود سیگار مرا به سرفه انداخت و سرفههایم باعث شد درد زیر دلم نفسهایم را قطع کند.مردی که روبهرویم نشسته بود، با بیرحمی سیگار پشت سیگار روشن میکرد.
او… امیرحسام بود!
کسی که گفته بود هیچوقت سیگار نکشیده است. اما حالا این چهره بیروح و نگاه سرد او باورکردنی نبود…
فاصلهای بین صورتش و گوشم باقی نگذاشت و با لحنی وحشتناک زمزمه کرد: تولد نوزده سالگیات مبارک، عشق من…!”**
برای دسترسی به هزاران رمان آنلاین و آفلاین، اپلیکیشن نودهشتیا را نصب کنید و از مطالعه بیوقفه لذت ببرید.
توجه: اگر شما نویسنده این رمان هستید و از انتشار آن رضایت ندارید، میتوانید درخواست حذف دهید.