رمان “به نام زن” نوشته مهدیس عصایی داستان زندگی یک مادر جوان به نام ماهور است که در تلاش برای بهبود وضعیت مالی خود و دختر بیست سالهاش، در یک هتل در مشهد به عنوان نیروی خدمات استخدام میشود. داستان در عین سادگی، پیچیدگیهای احساسی و اجتماعی خاصی را بررسی میکند که در دنیای زنان و مشکلات روزمره آنها ریشه دارد.
ماهور با شروع کار خود در هتل، با دنیای جدیدی روبهرو میشود که اتفاقات عاطفی و چالشهای مختلفی را برای او به ارمغان میآورد. در این داستان، همزمان با خدماترسانی به مسافران خارجی و ارتباطات اجتماعی که در محل کار شکل میگیرد، زندگی ماهور وارد مسیرهای جدیدی میشود که این مسیرها نه تنها او، بلکه دخترش را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
رمان “به نام زن” داستانی پر از احساسات انسانی و چالشهای زندگی است که در آن، ماهور باید با سختیهای موجود در زندگی خود کنار بیاید و تلاش کند تا در دنیای پیچیده امروز جایگاه خود را پیدا کند.
رمان به نام زن زندگی ماهور، یک مادر جوان را روایت میکند که در پی بهبود وضعیت مالی خود و دخترش به مشهد میآید و در یک هتل به عنوان نیروی خدمات مشغول به کار میشود. او که روزهای سختی را میگذراند، باید با چالشهای جدیدی روبهرو شود که هر یک بر شخصیت و روحیه او تأثیر میگذارند.
ماهور که در ابتدا تنها هدفش فراهم کردن یک زندگی بهتر برای خود و دخترش است، به مرور زمان درگیر پیچیدگیهای عاطفی میشود. داستان با ورود ماهور به دنیای جدیدی که شامل روابط پیچیده، مشکلات کاری و احساساتی درونی است، روایت میشود. او با مواجهه با افرادی جدید، همچنان در پی یافتن مسیر درست زندگی خود است.
رمان به نام زن بر روی موضوعاتی همچون امید، تلاش، فداکاری و قوت در برابر مشکلات تمرکز دارد و بهطور خاص تأکید دارد بر مقاومت زنان در برابر سختیها و تصمیمات شجاعانهای که برای بهبود زندگی خود میگیرند.
“چشمانش از بی خوابی می سوخت و تنش زیر فشار نگاه همکارانش و اضطرابی که برای ارائه کاری قابل قبول به دوش می کشید، کوفته بود.
دلش استراحتی طولانی مدت می خواست تا فقط بخوابد بی آنکه نگرانی بی پایان پلک هایش را از هم فاصله دهد. دست از کار کشید و گامی به عقب برداشت.
خشنود از پیش بردن طرحی که در سر داشت دوست داشت هر چه زودتر نتیجه ی کارش را کارن کامفر ببیند.
کسی که به عملی کردن فکرش میدان داده بود. دیگر خاندان کامفر هر از گاهی سرکی کشیده و با دقتی عجیب روند کارش را رصد کرده بودند،
اما ماهور منتظر کارن و برقي رضایت در چشمان او بود و دلیلش هم فقط به اعتماد او ربط داشت.
کمی جلوتر رفت و بزرگترین سبزه را روی پایه ی بلندی که در مرکز سفره قرار داشت کمی جا به جا کرد
و ترجیح داد افکار مزاحم و اضافه ای که مربوط به کارن کامفر بود را از سرش بیرون کند و تنها به خاص شدن سفره ی پیش رویش فکر کند.
صدای قدم هایی که آرام به سویش می آمدند، حواسش را پر کرد.
بی هدف با ریسه های مروارید ور رفت و خودش را وسـط سفره ی بزرگی که از سبزه های بزرگ وکوچک پر شده بود مشغول نشان داد.
_شما باید خانم وحدت باشید؟ ریسه ی مروارید میان مشتش فشرده شـد، با اضطرابی غریب که ته دلش را می لرزاند به سوی صدا چرخید…”
برای علاقهمندان به رمانهای آنلاین و آفلاین، نصب اپلیکیشن نودهشتیا پیشنهاد میشود. این اپلیکیشن به شما امکان دسترسی به هزاران رمان مختلف را فراهم میکند که میتوانید به راحتی و بدون نیاز به اینترنت، از خواندن آنها لذت ببرید. همچنین، با نصب این اپلیکیشن، شما همیشه به آخرین رمانها و بهروزرسانیها دسترسی خواهید داشت.
در صورتی که شما بهعنوان نویسنده از انتشار رمان خود در سایت نودهشتیا ناراضی هستید، میتوانید با تیم پشتیبانی سایت تماس بگیرید و درخواست حذف رمان خود را ارسال کنید. تمام تلاش ما در نودهشتیا حفظ حقوق نویسندگان است.