دانلود رمان ای مهربان چراغ بیاور به قلم آزیتا خیری با لینک مستقیم
مشخصات رمان ای مهربان چراغ بیاور:
- عنوان: ای مهربان چراغ بیاور
- نویسنده: آزیتا خیری
- موضوع: عاشقانه، اجتماعی، رازآلود
- تعداد صفحات: ۱۳۱۴
- فرمت: PDF
- حجم فایل: کمحجم و قابل دانلود با لینک مستقیم
معرفی رمان ای مهربان چراغ بیاور:
رمان «ای مهربان چراغ بیاور» داستانی است که به زندگی افرادی پرداخته است که به نوعی گمگشته در مسیر زندگی خود هستند. این افراد به دنبال خوشیهای آنی و گذرا بودهاند و برخی از آنها به دلیل رسیدن به اهداف خود، هنجارها و تابوهای اجتماعی را شکستهاند. در این میان، یک دختر جوان و معصوم نیز وجود دارد که با شکستن حرمتها و ارزشها، در مسیر عاشقی و رسیدن به عشق نافرجام خود قدم میگذارد.
اما در این بین، یک زن نیز هست که زندگی چندین ساله خود را فدای پول نمیکند و در دنیای پیچیده این داستان، یک شکوفه نوبرانه از عشق و زندگی در حال شکفتن است که میتواند بسیاری از معانی زندگی و عاشقی را به مخاطب آموزش دهد.
این رمان به طور کلی با نگاهی روانشناسانه و عمیق به بررسی روابط انسانی، انتخابهای اشتباه، و دنیای پیچیده احساسات میپردازد و خواننده را به دنیای رازآلود و پر از احساسات انسانی میبرد.
خلاصه رمان ای مهربان چراغ بیاور:
رمان «ای مهربان چراغ بیاور» در مورد افراد گمگشتهای است که در مسیر زندگی خود قرار دارند. در این میان، یک دختر جوان با عشق نافرجام خود و تلاش برای رسیدن به خوشبختی، به شکستن برخی تابوها و دست کشیدن از حرمتها پرداخته است. در کنار او، زنی نیز وجود دارد که پس از سالها زندگی، نمیتواند پول و دنیای مادی را فدای ارزشهای انسانی کند. اما در دل این داستان پر از کشمکش و گمگشتگیها، یک شکوفه نوبرانه به نام عشق میشکفد و زندگی به کسانی که آماده پذیرش عشق و تغییر هستند، درسهای جدیدی میدهد.
در بخشی از داستان میخوانیم:
“میهن با ریموت درهای پارکینگ را باز کرد و وارد باغ قدیمی پدرش شد. محمود یک دستش را به لبۀ شیشه زده و نگاهش به درختان پیر و قدیمی آنجا بود. با حسرتی عمیق زمزمه کرد: سی سال شد که از حمید خبر نداریم.”
این جمله به خوبی احساسات عمیق و گمگشتگی شخصیتها را به تصویر میکشد. در ادامه، میخوانیم:
“میهن با سرعتی آرام از حاشیۀ دیوار آجری باغ پیش میرفت. باد میوزید و شاخههای لخت بید مجنون را به رقص وا میداشت.”
در این بخش از داستان، طبیعت و احساسات شخصیتها به طور هنرمندانهای به هم پیوند خوردهاند و خواننده را با خود به درون فضای داستان میبرد.
بخشی از رمان ای مهربان چراغ بیاور:
در ادامه داستان، میهن در لحظهای به یاد گذشته میافتد و از درختان و باغ قدیمی سخن میگوید. این یادآوریهای گذشته به زیبایی در داستان به تصویر کشیده شده است:
“ترمز دستی را کشید و با حالی محزون جواب داد: به زبون ساده میاد، وگرنه که پیر شدیم بین این در و دیوار که ازش خاطره میچکه لامصب!”
این بخش از داستان فضای پر از حسرت و تأمل را به خوبی منتقل میکند، در حالی که شخصیتها در تلاشند تا گذشته خود را فراموش کنند و به سمت آیندهای روشنتر حرکت کنند.
دیگر رمانهای پیشنهادی:
توجه:
اگر نویسنده یا ناشر این رمان از انتشار اثرشان در سایت نودهشتیا رضایت ندارند، لطفاً درخواست حذف خود را به پشتیبانی سایت ارسال کنند.
نصب اپلیکیشن نودهشتیا:
با نصب اپلیکیشن نودهشتیا بر روی تلفن همراه خود، هزاران رمان آنلاین و آفلاین را همزمان در دسترس خواهید داشت.