خرید و دانلود سریع رمان تاوان بیگناهی از نسترن
رمان تاوان بیگناهی داستان دختری بیگناه است که ناخواسته مجبور به پرداخت بهایی سنگین میشود. خطایی که سالها پیش عموی او مرتکب شده، حالا گریبانگیر زندگی او شده است. در این میان، عشق نیز وارد داستان میشود و او درگیر ماجراهای پیچیدهای میشود که عشق و انتقام را در هم میآمیزد. این داستان پر از هیجان، شور و احساس است.
“دریا” از صبح که از خواب بیدار شده بودم دلم شور میزد؛ یه دلشوره خیلی بد داشتم.
حال نداشتم از تختم بیام پایین، دستامو زده بودم زیر سرم و به سقف زل زده بودم. یادمه آخرین بار که همچین دلشورهای داشتم، اون اتفاق وحشتناک برای مامان و بابا پیش اومد.
سعی کردم افکار منفی رو از سرم بیرون کنم، هنوز افکارم همه طرف میچرخید که صدای گوشیم بلند شد.
به اسم “ارسان” روی صفحه نگاه کردم. دستم رو روی صفحه کشیدم.
ارسان: سلام خانوووم، حال شما؟ یه خبر از ما نگیریا، جوهر گوشیت تموم میشه…
لبخندی به لحن بامزش زدم و گفتم: سلام خوبم، تو خوبی؟ شرمنده یکم سرم شلوغ بود.
- خیلی خب، حالا واسه من بهونه نیار امروز.
نفسو دادم بیرون و گفتم: برنامه خاصی ندارم، چه طور؟- خب اگه برنامه خاصی نداری، میتونی ناهار رو با من باشی.
منم از خدا خواسته، بدون هیچ ناز و ادایی جواب دادم: آره حتماً، کجا فقط؟- آدرسشو برات میفرستم. ظهر میبینمت. فعلاً کوچولوی من.
با صدای آرومی باهاش خداحافظی کردم. ولی هنوز ذهنم درگیر کلمهای بود که گفت، “کوچولوی من”…
اگر بخوام صادق باشم، اون “من” آخرش خیلی، خیلی بهم چسبید.
اگر از این رمان لذت بردید، رمانهای زیر را هم بررسی کنید: