خلاصه کتاب:
محراب نیک آئین سرگرد خشن و بی رحمی که سالها پیش دختری که اعتراف کرد دوسش داره رو برای نجاتش از زندگی خطرناکش ترک میکنه و حالا اون دختر رو توی ماموریتش میبنه به عنوان یک نفوذی..
خلاصه کتاب:
"تاریکی روز" داستان لنا است که یک خبرنگار حرفهای است و در حال تحقیق در مورد یک قاتل سریالی است. یک شب، در حالی که برای پیگیری اخبار میرود، اتفاقی شاهد یکی از قتلها میشود. اما ماجرا زمانی پیچیدهتر میشود که قاتل او را میدزدد. در این رمان هیجانی و پلیسی، لنا در دنیایی پر از ترس و رمز و راز گرفتار میشود و باید راهی برای فرار از قاتل پیدا کند، در حالی که به تدریج احساسات و داستانهای پیچیدهتری در پس این ماجرا نمایان میشود.
دانلود رمان عطر نیلوفر آبی به قلم زیبا ستاری با لینک مستقیم
رمان عطر نیلوفر آبی نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، پلیسی
تعداد صفحات : 4880
خلاصه رمان عطر نیلوفر آبی :
دانلود رمان عطر نیلوفر آبی... دستم را در آب زلال رودخانه فرو می برم، امواج آب دستم را نوازش می کند و انگشتانم را به حرکت در می آورند. نیلوفر های آبی که روی آب برای خودشان می رقصند چشمانم را می گیرند، دستانم را جلو می برم و آرام لمسشان می کنم که ذهنم پی آن اتفاق می رود، اتفاقی که تمام زندگی ام را زیر و رو کرد، باعث ...
خلاصه کتاب:
دانلود رمان بیگانه... ترنم دختری دهه شصتی از یک خانواده مذهبی و متعصب است که در خانه پدربزرگش زندگی میکند. زندگی ترنم روی روال عادی خود پیش میرود تا اینکه پسر عمویش، سیاوش، نامزدش دقیقا یک شب قبل از عروسی میمیرد و ترنم عروس نشده، بیوه میشود! حالا حدود ۴-۵ سال از مرگ شوهرش گذشته و پسر عموی بزرگترش، سالار، برادر سیاوش، پزشک زنان و زایمانی که در آلمان بهترین زندگی را دارد، به ایران بازمیگردد. سالار که دلش برای ترنم گیر کرده است، حالا باید به دستور پدربزرگش با ترنم عقد کند و…
خلاصه کتاب:
دانلود رمان خواستگار پرماجرای باغ انار...من بارانم، دختری شیطون که کل فامیل و دوستام از دست شیطنتام دیگه عاصی شده بودن. ماجرای اصلی زندگی من از اون روز شروع شد که برای خواهرم خواستگار اومد تو خونه باغ انارمون. قرار شد به خاطر پسر خالهام که عاشق خواهرم بود، خواستگار رو فراری بدم. هر بلایی که فکر کنید تو باغ انار سرش آوردم، غافل از اینکه داماد رو اشتباهی گرفتم!
مدتی بعد دانشگاه قبول شدم و با خودم عهد کردم که سربهراه بشم. اما دقیقاً تو روزهای اول دانشگاه بود که اون پسر رو تو کلاسمون دیدم و…
خلاصه کتاب:
دانلود رمان هذیون... آرنجم را به زمین تکیه دادم و با سختی نیمخیز شدم تا بتوانم بنشینم. یقه لباسم را در مشتم فشردم و در حالی که نفسنفس میزدم، سرم را به دیوار تکیه دادم.
ساق دستم تیر میکشید، رد ناخنها روی پوست قرمز و خطخطیاش جا مانده بود. با هر حرکتی که به دستم میدادم، دردی شدید در مچم میپیچید و ریتم نفسهایم را ناخودآگاه تندتر میکرد. اما تمام این دردها در برابر زخمی که در قلبم بود، هیچ به حساب میآمد.
بوی غذای سوخته فضای خانه را پر کرده بود و تلفن بیوقفه زنگ میخورد. اما ذهنم چنان خالی بود که حتی نمیتوانستم دست و پایم را راهنمایی کنم چه کاری باید انجام دهند...
خلاصه کتاب:
دانلود رمان دیوار آهنی. ریما، دختری که به خاطر اتفاقی بیارزش و پوچ از خانوادهاش طرد شده، اتفاقی که در آن بیگناهترین فرد، خودش است.
او حالا پرستار کودکی کوچک میشود، اما... پدر آن کودک چه کسی است؟!
پدری که عشق قدیمی و فراموشنشدنی ریماست!
خلاصه کتاب:
دانلود رمان هایکا... - گفته بودم بهت حاجی! گفته بودم پسرت بیماری لاعلاج داره! نکن، دختره رو عقدش نکن... حالا خوب شد؟ پسرت رفت سینه قبرستون و دختر مردم شد بیوه!
حاجی که تا آن لحظه سکوت کرده بود، از جایش بلند شد و روبهروی پسرش ایستاد.
- خودم کم درد دارم که با این حرفها مرهم میذاری روش؟ دستش را روی قفسه سینهاش گذاشت و کمی به عقب رفت.
- قلبم مچاله شده از پرپر شدن ناصرم... چه میدونستم شب عقدش، دسته گلم رو از دست میدم؟
خانم بزرگ با چشمان اشکی به حاجی نگاه کرد و دوبار روی پایش کوبید.
- بمیرم برای ناصرم... حالا جواب دختره و خانوادش رو چی بدیم حاجی؟ سیاهبخت شد دختر مردم...
خلاصه کتاب:
دانلود رمان گرگم به هوا... همه چیز از یک سفر تفریحی شروع شد؛ سفری که قرار بود یادگاری از لحظات خوش و به یاد ماندنی باشد، اما به فاجعهای تبدیل شد که همه را به وحشت انداخت. غزل شکیبا، وکیل پایه یک دادگستری، به همراه چند نفر دیگر به جزیره کیش سفر کرده بود. اما وقتی قایقشان در میانه دریا خراب شد، همه چیز به هم ریخت.
۱۲ روز دوری از دنیای بیرون، ۱۲ روز بیخبری از همه چیز، ۱۲ روز تنها با یک مرد قایقران در جزیرهای کوچک و پرت، دور از هرگونه ارتباط با دنیای بزرگ و پرهیاهو. در این مدت، غزل و قایقران مجبور شدند برای بقا با هم کنار بیایند و در دل دریا، روزهای پر تنش و مشقتبار را بگذرانند.
این سفر که قرار بود خاطرهای خوش باشد، به یک آزمون طاقتفرسا تبدیل شد. غزل در میان دریا و در یک وضعیت بحرانی با چالشهای روانی و جسمی روبهرو شد که هیچکدام از آنها قابل پیشبینی نبود.
خلاصه کتاب:
دانلود رمان هیچکسان... بهراد که مدتهاست متوجه حضور نیروهای منفی در اطراف خود شده، برای رهایی از این تهدیدات به فردی که توانایی مقابله با این نیروها را دارد، مراجعه میکند. در این مسیر، او خود نیز مهارتهای مبارزه با جنها را میآموزد. در این میان، بهراد با جن خوبی به نام هاموس آشنا میشود. هاموس به او کمک میکند تا بتواند مشکلات مردم را حل کرده و از این طریق مسیر جدیدی را برای خود رقم بزند؛ مسیری که ممکن است در آن با چالشهای بیشتری مواجه شود.
خلاصه کتاب:
دانلود رمان سایه بان آرامش... زمانی بود که خیال میکردم به اندازه کافی قوی و شجاع هستم که بتونم به جنگ با سرنوشتم برم و تقدیرم رو خودم رقم بزنم. به عنوان یه دختر نوجوون، انتخابهایی کردم که تا سالها زندگیام تحت تاثیرشون بود. خانوادهام رو رها کردم، شروع کردم به مستقل شدن و روی خودم تمرکز کردن. اولین قدم بزرگ زندگیم راهاندازی یه کسبوکار نسبتا بزرگ با مردی بود که شناختهشده محسوب میشد؛ پولدار، جذاب، سرد، باهوش و بلندپرواز... از اون مردهای بد توی قصهها که همه دخترهای خوب عاشقش میشدند. اما با این تفاوت که من دختر...
خلاصه کتاب:
دانلود رمان یار و یاور... کمد ریلی را باز کردم و وارد شدم. نگاهی به کت و شلوارم انداختم، سپس کت شلوار مشکیم را برداشتم و پوشیدم. بعد به سمت کشوی ساعتها رفتم، درش را باز کردم و یکی از ساعتهایم را برداشتم و در دستم گذاشتم. کشوی بعدی را باز کردم و کراوات مشکیم را برداشتم. ایستادم جلوی آینه و کراوات را بستیم. دستی به ریش سفیدم کشیدم و مرتبش کردم. نگاهی به آینه انداختم و بعد کفشهایم را پوشیدم. به سمت میز کنسول رفتم، تسبیحم را برداشتم و از اتاق بیرون آمدم.
در همین لحظه در باز شد و نیاز وارد خانه شد. به سمتش رفتم و گفتم: «تو اینجا چیکار میکنی؟» او متعجب نگاهش را از سر تا پایم برد و بیآنکه حرفی بزند، به من خیره شد.
خلاصه کتاب:
دانلود رمان خلسه... "خلسه" داستانی است درباره زیبایی و پیچیدگی عشق اول. مارال، دختر سرکش و آزاد خان، در سن 17 سالگی عاشق معراج، پسری سرد و مغرور میشود. اما سرنوشت این عشق را نمیسازد و مارال معراج را گم میکند. سالها میگذرد، و مارال در دنیای خود غرق میشود. اما روزی، در یک اتفاق غیرمنتظره، دوباره معراج را میبیند. این دیدار دوباره نه تنها خاطرات گذشته را زنده میکند بلکه به مارال فرصتی دوباره میدهد تا با چالشهای جدیدی روبهرو شود و درک بهتری از عشق، زمان و تغییرات درون خود پیدا کند.
خلاصه کتاب:
دانلود رمان هفت خبیث.. دُرنا، که مادرش را از دست داده و به طور مستقل از پدرش زندگی میکند، پیامهای ترسناکی دریافت میکند. از نقاشیای که مرگ یک دختر را به تصویر کشیده تا عکسهای خصوصیاش که به طرز مرموزی در آپارتمانش ظاهر میشود. دُرنا تک فرزند پدر و مادری است که بعد از سالها انتظار به دنیا آمده و همیشه احساس تنهایی و انزوا کرده است. در کنار "البرز"، دوست خانوادگی پدرش، هیچ همدمی نداشته است.
اما حالا، این پیامهای ترسناک، دنیای او را به هم میزنند. همه این وحشتها از گذشتهای میآید که یادآوریاش برای دُرنا بسیار دردناک است. گذشتهای که باید در برابر گروهی خبیث از آن حرف بزند و حقیقتی تاریک را آشکار کند. و حالا دُرنا باید با این حقیقت روبهرو شود، اگرچه نمیداند که آیا آمادهی مواجهه با این خطرات است یا نه.
خلاصه کتاب:
دانلود رمان پرونده ناتمام... گرشا، سرگرد باتجربهای که پنج سال پیش همسرش الیسا را برای رسیدن به اهداف ورزشیاش از دست داد. الیسا برای پیشرفت در ورزش و کسب مدال قهرمانی تصمیم به ترک او گرفت و به آمریکا رفت، اما با وجود این جدایی، رابطهشان همچنان پابرجا ماند و هیچکدام از آنها به فکر طلاق نیفتادند. پنج سال بعد، گرشا در تلاش برای کشف یک باند قاچاق دارو، وارد هلدینگ شرکتهای دارویی به عنوان سرمایهگذار شد. در حالی که خودش به دارو نیاز داشت تا خواهرزادهاش را درمان کند، این نیاز او را به سمت تماس با الیسا سوق میدهد و تصمیم میگیرد از او کمک بخواهد.
خلاصه کتاب:
دانلود رمان دل کُش... عاشقش بودم! قرار بود عشقم باشه. فکر میکردم اونم منو میخواد… اما اینطوری نبود! با هدف به من نزدیک شده بود…! تموم سرمایهام رو دزدید و وقتی به خودم اومدم که بهم خبر دادن با یه مرد دیگه داره فرار میکنه! نمیذاشتم بره… لب مرز که سهله… اگه لازم بود تا خود آسمون هفتم دنبالش میرفتم! حالا تو چنگم… باید تاوان خیانتش رو پس بده! باید خودش شعلههای عشقی رو که تو تنم انداخته خاموش کنه! خودش باید جنون و عشقم رو در من نابود کنه! خودش باید خلاصم کنه! اون یه قاتلِ… یه جانی… اون لعنتی دلمو کشته!
خلاصه کتاب:
دانلود رمان کلاغ سفید در مرداب... دلانا طی یک سفر، وارد بازی جدیدی از زندگیش میشود و برای فرار از خانواده متعصبش، تصمیم میگیرد به این سفر ادامه دهد و در یک شهر جدید بماند. او امیدوار بود که دور از خانه و محدودیتها، بتواند زندگی خود را به شکلی تازه آغاز کند. اما هیچ وقت فکرش را نمیکرد که سرنوشت به او بازیهای زیادی خواهد انداخت؛ بازیهایی که نه تنها گذشتهاش، بلکه آیندهاش را نیز تحت تأثیر قرار خواهند داد. در این راه، دلانا با چالشها و اتفاقات غیرمنتظرهای روبهرو میشود که هرکدام او را یک قدم به کشف حقیقت و درک بیشتر از خودش نزدیکتر میکنند.