خلاصه کتاب:
دانلود رمان حوالی کوچه خورشید... پریماه دستی به قلم دارد و تصمیم میگیرد به صورت ناشناس قصهی زندگی آدمهایی که با آنها زندگی می کند را بنویسد. این تصمیم را وقتی گرفت که معمای بزرگی در ذهنش با دیدن یک مهمان ناشناس در خانهی مامان طوبی نقش بست. شروع به نوشتن که میکند میانههای داستان قصهاش مورد توجه یکی از همکارهای خودش قرار میگیرد و باعث میشود قصه عضو ثابت در ستون یک مجله هفتگی قرار بگیرد. همه چیز خوب پیش میرفت و پریماه راضی از بازخورد قصهاش در همان فضای ناشناسی که داشت بود، یک پیام دریافت میکند.
خلاصه کتاب:
دانلود رمان تخت طاووس... با تخریب خانه کلنگی قدیمی خانه کهنه ساخت مجاورش هم فرو میریزد. این حادثه آغاز تقابل بین لیا و همسایه مرموز و جذابش میشود …
خلاصه کتاب:
دانلود رمان میراث هوس... تصمیمم را گرفته بودم! کنارش ایستادم و به او نگاه کردم. انگشتانم دستانش، را لمس کردند و صورتم را به او نزدیک کردم. بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع، که فهمیدم این پسر با کسی ارتباط داشته که …! باورش نداشتم این حقیقت تلخ را اما… حالا من هم مثل خودشان بازی میکردم! -فکر نمیکردم ارتباط با تو انقدر از نزدیک خوب باشه انقدر نزدیک و دور از اون تماسای تصویری و چتهامون! تکانی خورد و دست روی دستهایم گذاشت …
خلاصه کتاب:
دانلود رمان گناه نامدار... ته تغاریم… پسری که از بین همهی پسرای من تابو شکسته و داره تک تک خط قرمزهای مادرشو رد میکنه. پسری به اسم نامدار… که شغل پرحاشیهش، این روزها تنها دغدغهی اونه. نامدارِ من، ماساژدرمانگره و چون کاربلد و زبر و زرنگه، بهش میگن معجزهگر. حالا چرا گفتم خط قرمز؟! چون گاهی مجبوره خلاف میلش، کارهایی رو انجام بده که با هدف اصلیش، یعنی درمانگری، منافات داره… و به نظرتون اون کارها چیه؟
خلاصه کتاب:
دانلود رمان طالع آغشته به خون... بهش میگن گورکن، یه قاتل زنجیرهای حرفهای که هیچ ردی از خودش به جا نمیزاره… تشنه به خون و زخم دیدست… رحم و مروت تو وجود تاریکش یعنی افسانه… چشمان سیاه نافذش و هیکل تومندش همچون گرگی درندست… حالا چی میشه؟ اگه یه دختر هر چند ناخواسته تو کارش سرک بکشه! و با چهرهی واقعی او آشنا بشه… حکم میگه که باید اسیر بشه، اسیر او اما …
خلاصه کتاب:
دانلود رمان غرور و آبرو... صدای بسته شدن درب چوبی میاد، پدر روحانی طبق عادت همیشه در سکوت کامل و با آرامش تو کابین کوچک بغلی میشینه و منتظر میمونه که شروع کنم، دستم رو روی صلیبی که از گردنم... آویزونه میذارم و در حالی که قلبم مثل اسفنجی آب گرفته سنگین شده بدون اینکه از روزنه های لوزی شکل حجاب چوبی بینمون به کشیش نگاه کنم میگم:. برام از خداوند طلب آمرزش کن پدر مقدس، چون من یک گناهکارم.و “ادامه بده فرزند.” صداش مثل خودش پیر و سالخورده است …
خلاصه کتاب:
دانلود رمان قاموس... آتاش تو زمان دانشجوییش عاشق یکی از هم دانشگاهیاش میشه اتاش خانواده مذهبی داره ولی دختره ک اسمش دریاس آزاده و خانواده آزادی داره اینا یه مدت باهمن اتفاقی واسه برادرزاده اتاش میفته برادرزادشم عاشق بوده ولی پدر اتاش اذیتشون میکنه تا اینکه برادرزاده و عشقش بهم میرسن ولی تصادف میکنن هم برادرزاده و هم شوهرش میمیرن اتاش میترسه ب دریا میگه از اول دوستت نداشتم و اینا از خودش میرونتش حالا چند سال گذشته دریا ازدواج کرده و طلاق گرفته و کلی سختی کشیده اتاشم معلم یه روستا شده و…
خلاصه کتاب:
دانلود رمان اکو...نازنین، دکتری با تجربه اما بداخلاق و کجخلق است که تجربهی تلخ و عذابآوری را از زندگی زناشویی سابقش به دوش میکشد. برای او، تمام مردهای دنیا مخل آرامش و آسایشند. در جریان سیل ۹۸، نازنین داوطلبانه برای کمک به سیلزدگان به منطقهای در جنوب فرستاده میشود و همهچیز برای او، بعد از آشنایی با رها سلطانی، سروان ارتشی که مانند او برای کمک به سیلزدگان اعزام شده و همکاری پرچالششان، تغییر میکند!
خلاصه کتاب:
دانلود رمان ایاز و ماه... گاهی فقط یک قدم اشتباه میتواند کلاً آیندهات را بکوبد و از نو با یک داستان دیگر بنویسد. مثلاً من الان باید در گمشتپه باشم، عروس بیگ مراد، نه در این اتاق بیمارستانی، کنار مردی که نمیشناسم… صدای بم و پرنفوذ دکتر شانههایم را بالا پراند.
- اومدی تخمک اهدا کنی؟ مؤدبانهٔ فروش بود.
سرم را تکان دادم.
- اون پسره که باهات اومده…
بیاراده و برنامهریزیشده گفتم:
- شوهرمه…
پوزخندی روی لبهای درشتش نشست. عینک را از چشم برداشت و روی میز گذاشت:
- شوهرته و حلقه دستت نیست
خلاصه کتاب:
دانلود رمان نیل..نیلا نامی دختری است که بعد از سالها به عشق گذشتهاش برمیخورد؛ اما رابطهی سمیاش با سپهر، که او را درگیر کرده، مانع از رسیدن دوبارهاش به دانیار مشرقی میشود. بالاخره تهدیدهای سپهر کار دستش میدهد و یک شب در حالت بیهوشی اسیر دستهای او میشود!
خلاصه کتاب:
دانلود رمان گلوگاه... از گلوی من بغضی خفه بیرون میزند از دست های تو، روی گلوی من دردی کهنه… گلوگاه سد نفس های من است… و پناه تو چاره این درد
خلاصه کتاب:
دانلود رمان هم قبیله... «آسمان» معلم ادبیات یک دبیرستان دخترانه است که در یک روز پاییزی، به طور اتفاقی به شیرینیفروشی مقابل مدرسهشان کشیده میشود. در آنجا، دلش میرود برای چشمهای چمنیرنگ پسرک شیرینیفروش به نام «میراث». دست سرنوشت، زندگی آسمان و خانوادهاش را به قتلهای زنجیرهای زنان پایتخت گره میزند و این داستان، دختر قصه را به صحنهای میرساند که بوی خون میدهد و عطر عود…
خلاصه کتاب:
دانلود رمان آقای پینوشه... چند ماهی از مفقود شدن آیدا میگذرد. برادرش، کمیل همه محله را با آگهی، گم شدن او پر کرده، اما خبری از آیدا نیستو... او به خانه انتهای بنبست مشکوک است؛ خانهای که سکوت طولانیاش با ورود طاهر و سوده و بیوک از هم میشکند و خلوت بابونه، دختر خانهی بنبست با ورود یکباره همه اعضای خانواده از هم میپاشد. اما این همه ماجرا نیست …
خلاصه کتاب:
دانلود رمان روزهای مسموم... من حناام.
دختری که حالا همه به چشم یک زن خطاکار نگاهش میکنند.من حناام،با بچهای نُه ماهه در رحمم.من حناام که خواستم برای جبران ورشکستگی عمویم، رحمم را به سارا و همسرش اجاره دهم.اما از کجا باید میدانستم که سارا…حالا من ماندهام و او با چشمهایی نقرهای و طفلی از او که در من رشد میکند.اویی که نه کودکش را میخواهد و نه…دلباخته ام.اشتباهیترین عشقی که گریبانم را گرفته.
خلاصه کتاب:
مهگل درست شب عقدکنانش، زمانی که منتظر آرتا در آرایشگاه به انتظارش نشسته است، ناغافل متوجه میشود که آرتا، در بُهت همه مراسم را ترک کرده و شبانه از ایران خارج میشود.
ضربه سختی به نوجوانی و غرورش به واسطه عمل ِ آرتا به مهگل نازدانه وارد میشود، اما مگر شکستن ِ دل و چینیبند زدن دل تک دختر هرمزخان نیکزاد آسان است…؟
هیچکس از پشت معمای فرار آرتا باخبر نیست و همه مهگل را مقصر اصلی این فرار میدانند…
الا شخص آرتا که او هم با به صدا در آمدن ناقوس دشمناناش، بعد ِ چندسال به ایران به ناچار باز میگردد…
این درصورتیست که مهگل دختری بسیار زیبا و لوند شده است و ورزشکار موفق که در نگاه اول، همه را مغلوب متانت و وقارش میکند. در بین پای مرد مرموز در وسط ماجرا باز میشود که قصد نزدیکی به مهگل را دارد.
خلاصه کتاب:
دانلود رمان باده لعل... راحیل دختری زیبا که با وسوسه پسر عموی دورگه اش آدریان، برای ادامه تحصیل به خارج از کشور میره. راحیل پس از مدتها در دانشگاه عاشق پسری به نام لوکاس میشه، لوکاس و راحیل با وجود مخالفت های خانواده و طرد کردن دخترشون ازدواج میکنن، لوکاس به همسرش راحیل میگه بایسکشواله و با آدریان پسرعموی راحیل رابطه داره و از اون می خواد سه نفری با هم زندگی کنن. اما راحیل طلاق میگیره و از برزیل برمیگرده ایران که با عشق اولش آیت که رهاش کرده بود روبهرو میشه و این باز هم سر و کله آدریان پیدا میشه و…
خلاصه کتاب:
دانلود رمان گرایلی... کاپیتان دلان گرایلی دختر جوانی که ناچار میشود بخاطر دلایلی ارتباط خود را با پاشا مهراز تمام کند. پاشا از دلان دست نمیکشد و در این بین خاندان گرایلی دچار تحولی شگرف میشود.پایان تلخ