خلاصه کتاب:دانلود رمان دو ماه و چند روز... ذهنم می شمرد
حواست هست چی گفتم؟
من نمی شمردم
ذهنم می شمرد
از تعداد روزایی که بین من و تو ایستاده بود و تو نمی دیدی بگیر تا تعداد گالی زرد و سفید یاس که از زیر دستم در رفته بودن و هنوز شهد شیرین پرچم وسطشونو نچشیده بودم و خشک شده بودن و ریخته بودن .
من دلم تا ابد همون تخت یه نفره و دو تا بالش روی هم افتاده و پرتقاالی ریز و آبدار و ترش باغچه رو می خواست که چارزانو می نشستم رو تخت و پوستشو با ناخونام که می کندم ، چند تا ذره ی آبدار از پوستش می پاشید بیرون و هم چشممو می سوزوند و هم بوش تا عمق مشامم می نشست و وای از بوش …انقدر خواستنی بود که دلت می خواست ….
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رویاتو ، خرید و دانلود رمان های عاشقانه ایرانی و خارجی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.