دانلود رمان قند سیاه به قلم آذر یوسفی با لینک مستقیم – نسخه کامل
مشخصات رمان:
رمان قند سیاه نوشتهی آذر یوسفی، داستانی جذاب و پیچیده در قالب ژانرهای عاشقانه، اجتماعی، معمایی، هیجانی و رازآلود است. این رمان در مورد یزدان کیانی، مردی مقتدر و مرموز است که به دنبال یافتن قاتل همسرش میگردد. در حالی که مقتول، پسر عموی یزدان، به عنوان قاتل دستگیر شده است، یزدان میداند که او بیگناه است و در تلاش است تا قاتل اصلی را پیدا کند.
در این مسیر، سروین پایدار، دختر جسور و باهوش، وارد ماجرا میشود. سروین که به تازگی با پسر عموی یزدان نامزد کرده است، پس از گرفتار شدن علی در زندان، تصمیم میگیرد با یزدان همدست شود تا قاتل واقعی را پیدا کند و علی را نجات دهد. این داستان پر از پیچیدگیها و معماهایی است که خواننده را تا لحظات پایانی رمان به خود مشغول میکند.
رمان قند سیاه به قلم آذر یوسفی داستان زندگی یزدان کیانی، مردی مرموز و مقتدر است که پس از مرگ همسرش، به دنبال قاتل او میگردد. علی، پسر عموی یزدان، به عنوان قاتل دستگیر شده است، اما یزدان مطمئن است که او بیگناه است. به همین دلیل، یزدان تصمیم میگیرد تا قاتل اصلی را پیدا کند. در این میان، سروین پایدار، دختر جسور و باهوش، که به تازگی با علی نامزد کرده، به یزدان ملحق میشود تا در این مسیر به او کمک کند.
سروین و یزدان با همکاری یکدیگر به دنبال کشف حقیقت و نجات علی از زندان هستند. این رمان پر از لحظات هیجانی و معماهای پیچیده است که با هر برگ آن، رازها و اتفاقات جدیدی برای شخصیتها نمایان میشود. در حالی که داستان در دل ماجراهای پیچیدهای پیش میرود، روابط شخصی و احساسی بین یزدان و سروین نیز نقش مهمی در پیشبرد داستان دارند.
با صدای قدم های کسی، حواسم را جمع می کنم. نوع راه رفتنش را می شناسم که چشم باز کرده و سرم را بالا می کشم. او هم اخمالود به صورتم خیره است. به سرعت می گویم:
-نمیخواستم اینجوری بشه! واقعا نمیخواستم! دست روی شانه ام می گذارد و می فشارد. با همان آرامش مثال زدنی همیشگی اش می گوید:
_می دونم پسر. می شناسمت. سر چی دعواتون شد؟ سرم را به چپ و راست تکان می دهم.
-نمی دونم. یعنی می دونم ولی… ولی…او بهتر از هرکسی می داند که چه قدر توضیح دادن چیزی برای من سخت است. او بهتر از هرکسی می داند که چه قدر توصیف حالم برایم دشوار است و او بهتر از هرکسی می داند که من آدم داد و هوار کردن،
آن هم در این خانه نیستم. می داند چون یزدان را می شناسد. یزدانی که از هفت سالگی زیر بال و پر خودش بزرگ شده را خیلی خوب می شناسد.یزدانی که اخلاقش شباهت عجیبی به خودش دارد را میفهمد چون الگوی من همیشه خودش بوده و بس.
-هرچی شده اشکال نداره. فعلا پاشو برو بیرون. احتمالا اونم تا الان آروم تر شده.
برای دسترسی به هزاران رمان آنلاین و آفلاین و مطالعه آسان آنها، پیشنهاد میکنیم اپلیکیشن نودهشتیا را روی تلفن همراه خود نصب کنید. این اپلیکیشن با دسترسی به رمانهای متنوع و رایگان، یک تجربه مطالعه بینظیر را برای شما فراهم میآورد.
اگر شما نویسنده محترم رمان قند سیاه هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید، میتوانید درخواست حذف رمان خود را از سایت نودهشتیا ارسال کنید. ما به حقوق نویسندگان محترم احترام میگذاریم و در صورت درخواست، رمانها از سایت حذف خواهند شد.