مشخصات رمان:
دانلود رمان خاکستری اثر نگار رازقندی یک داستان عاشقانه و جذاب است که در آن به روابط پیچیده و احساسات دو شخصیت اصلی پرداخته میشود. داستان به طرز ماهرانهای به مسائل انسانی مانند عشق، مسئولیت، و چالشهای زندگی مشترک میپردازد. در این رمان، با شخصیتهای خاصی روبهرو میشویم که از طریق مشکلات و تضادهای عاطفی، یاد میگیرند چطور از روابطشان مراقبت کنند و از بحرانها عبور کنند. شخصیتها در داستان به دنبال یافتن تعادل بین خواستههای شخصی و مسئولیتهای خانوادگی خود هستند. روابط آنها بهویژه در موقعیتهای پیچیده زندگی، بهطور جذابی در داستان به تصویر کشیده شده است.
رمان خاکستری درباره شخصیتهایی است که در دنیای روابط انسانی در حال جستجو و کشف هویت خود هستند. درنا و آبان دو شخصیت اصلی این رمان هستند که رابطهای پیچیده و در عین حال عاشقانه با یکدیگر دارند. در یکی از قسمتهای داستان، درنا برای رفتن به دانشگاه از آبان درخواست میکند که او را همراهی کند. این درخواست ساده، آغازگر گفتگوهای جالب و چالشبرانگیز بین این دو نفر است. در بخشی از داستان، آبان به شوخی و نیش و کنایه میزند و این نوع از تعاملات بین آنها به پیچیدگی روابطشان افزوده میشود.
داستان در حالی پیش میرود که هر دو شخصیت در تلاشند تا با مسائل مختلف زندگیشان مقابله کنند، از جمله مشکلات و چالشهای خانوادگی و احساسی که به درک و تغییر رفتارهایشان منجر میشود. این رمان نه تنها به بررسی روابط عاشقانه میپردازد، بلکه دنیای پیچیده درونی شخصیتها و چالشهای بیرونی که با آن روبرو هستند را نیز به تصویر میکشد.
- کلاسم از فردا شروع میشه؛ نمیتونم همینجا بمونم و ترمم رو الکی الکی بیوفتم!
در حالی که کاغذهای توی دستش رو زیر و رو میکرد، سرش رو بالا آورد.
- الان جدی جدی باورت شده شوهرتم اومدی اجازه بگیری؟
سرم رو به نشونه نفی تکون دادم.
- خواستم یادآوری کنم، درنا رو باید ببریم پیش مامانم؛ سر راهت هم من رو تا دانشگاه برسونی!
کاغذها رو رها کرد و سر تکون داد.
- نصف شب یادت افتاده که اینا رو بگی و برنامه کل روزم رو بهم بریزی؟
شونه بالا انداختم.
- میل خودته بخوای منو برسونی یا چی؟! فقط خواستم واست فرصت ایجاد کنم تا بتونی لطفم رو جبران کنی!
ساعت موبایلش رو کوک کرد و سوالی نگاهی انداخت.
- یادم نمیاد در حقم لطفی کرده باشی؟
به عنوان خواهر زن و شوهر، خواهر زیادی مرزهای بینمون رو شکسته بودیم که با نیش و کنایه حرف میزدیم اما به عنوان یک زن و شوهر شرعی هم دست کمی از موش و گربه نداشتیم.
- این که یادت نمیاد علائم الزایمره و با اینکه خودت نمیخواهی به یاد بیاری خیلی تفاوتشه؛
همین که شناسنامه سفیدم به خاطرت خط خطی شده، خودش لطف بزرگیه.
قلنج گردنش رو به حرکتی شکست و به نوعی خستگیش رو گرفت.
- برو بخواب تا منت مابقی چیزها رو هم سرم نذاشتی! صبح هم خروس خون بیدار نشی، خودت باس با خط یازده تا دانشگاه گز کنی.
لبخند رضایت مندی زدم.
ساحل راست میگفت، آبان آدم بدقلقی بود، اما اگر یاد میگرفتی که چطور گرههاش رو از هم باز کنی، کمکم راه میاومد.
قبل از رفتنم زیر لب زمزمه کرد: روی زمین هم نمیخواد بخواب با این وضعیتت!
سوال عظیمی ذهنم رو درگیر کرد: پس خودت کجا میخوابی؟
قدمی نزدیک اومد…
با نصب اپلیکیشن نودهشتیا، به هزاران رمان آنلاین و آفلاین دسترسی پیدا خواهید کرد. این اپلیکیشن به شما این امکان را میدهد که رمانها را در هر زمانی که خواستید مطالعه کنید و از دنیای گسترده رمانهای مختلف لذت ببرید.
اگر شما نویسنده رمان خاکستری هستید و از انتشار رمان خود در سایت نودهشتیا ناراضی هستید، میتوانید درخواست حذف رمان خود را ارسال کنید. تیم نودهشتیا با کمال احترام به خواستههای شما عمل خواهد کرد و رمان شما را از سایت حذف خواهد کرد.