دانلود رمان یُمنا به قلم صاحبه پور رمضانعلی با لینک مستقیم
مشخصات رمان:
معرفی رمان یُمنا
رمان یُمنا داستانی عاشقانه است که به دنیای پیچیده و عمیق احساسات میپردازد. در این داستان، شخصیتها با دنیای خودشان روبهرو میشوند، جایی که چشمان یکدیگر میتواند رازهایی نهفته از دلها را بیان کند. این رمان روایتکننده داستان دختری به نام یُمنا است که در میان پیچیدگیهای روابط انسانی، یاد و خاطراتی از گذشتهای پر از احساس و درگیری را زنده میکند.
خلاصه رمان یُمنا
رمان یُمنا با موضوعی عاشقانه آغاز میشود که در آن شخصیتها در مواجهه با چشمان یکدیگر، درک عمیقی از احساسات پنهان در دلها پیدا میکنند. یُمنا که درگیر دنیای خود و رابطههای مختلف است، بهتدریج با فردی مواجه میشود که در چشمانش هزاران حرف ناگفته نهفته است. در این داستان، بیکلام بودن و گاهی تنها با نگاه کردن، گفتهها و احساسات میان شخصیتها شکل میگیرد.
بخشی از رمان یُمنا
بلافاصله بعد از نشستن، سفارشمان را دادیم و به امید زود آماده شدن، گارسون را با چشم دنبال کردم. دو نفر از همان لحظه از در وارد شدند. برعکسِ صبح، نیازی به فکر کردن هم نداشتم. شناختمش و اینجا بودنش عجیب نبود، چون نزدیک خانه بودیم و ما کریستوفر کلمب نبودیم که آنجا فقط کشفِ ما باشد. حسان و دوستش دقیقاً دو میز کناری بعد از ما نشسته بودند. هنوز من را ندیده بود. آراگل با نوک انگشت به بینیام زد.
_ بگردم، تو خیلی گشنهتری.
منظورش را با این جمله ناگهانی متوجه نشدم. هومی زیر لب گفتم و نگاهش کردم.
_ آخه پسر مردم رو درسته خوردی.
سرم را پایین آوردم و سعی کردم صدایم را فقط او بشنود.
_ هیس، آشناست، میشنوه.
دهانش باز شد تا چیزی بگوید، اما همان لحظه حسان بلند شد و آراگل دست بر زیر چانه، در سکوت آمدنش را نظاره کرد. سرم را بالا نیاوردم و تمام اینها را زیر چشمی میدیدم.
مثلاً ندیده بودمش، پس نهایت تعجب را که فکر میکنم آنقدر هم موفق نبودم، در صدایم ریختم.
_ ئه، آقای حسینی، خوبین شما؟
عمداً نام فامیلیاش را بر زبان آوردم که این احساسِ صمیمیتِ بیجا را فراموش کند. ابروهایش کمی بالا رفت.
_ ممنون، بینیتون چطوره؟
گشنه بودم و البته خسته. حوصله کلکل کردن را در شرایط عادی هم نداشتم، چه برسد در آن لحظه.
_ به مرحمت شما، سر جنابعالی چطور؟
آراگل از کنجکاوی روی پایش بند نبود. همان لحظه دوستش هم که انگار حضور او کنار ما برایش سؤالبرانگیز شده بود، سمتمان آمد. طوری سلام و احوالپرسی کرد انگار هزار سال است ما را میشناسد. به هم معرفی شدیم، البته فقط با اسم چون نسبت دیگری بینمان نبود. در همین بین، آراگل طاقت نیاورد و ماجرایِ آشنایی ما را پرسید. حسان هم با کمال میل، بدونِ جا انداختنِ حتی یک واو، همه چیز را تعریف کرد.
نصب اپلیکیشن نودهشتیا
برای دسترسی به هزاران رمان آنلاین و آفلاین به صورت همزمان، اپلیکیشن نودهشتیا را روی تلفن همراه خود نصب کنید. این اپلیکیشن به شما این امکان را میدهد که به راحتی از رمانهای مورد علاقهتان استفاده کنید و تجربهای راحت از خواندن کتابهای دیجیتال داشته باشید.
دانلود رمان یُمنا را از دست ندهید و در دنیای پر از احساسات و پیچیدگیهای این داستان عاشقانه غرق شوید.
اگر به دنبال رمانی متفاوت و عاشقانه هستید که شما را در دنیای عمیق احساسات غرق کند، رمان “یمنا” از صاحبه رمضانی گزینهای فوقالعاده است. این رمان جذاب و دلنشین داستانی عاشقانه و پرکشش دارد که بر پایه نگاهها و حرفهای ناگفته روایت میشود. یمنا داستانی است از دنیای چشمها، از عمق بیکلامِ احساسات، و از عشقی که نیاز به کلمات ندارد. شخصیتهای این داستان به شکلی هنرمندانه به تصویر کشیده شدهاند و شما را درگیر دنیای درونی خود میکنند.
برای علاقمندان به ژانر عاشقانه و احساسی، “دانلود رمان یمنا” فرصتی استثنایی برای تجربهای متفاوت است. این رمان از طریق سایت شایسته قابل دسترسی است و میتوانید آن را با فرمتهای مختلف دانلود و از خواندن آن لذت ببرید. اگر به دنبال داستانی هستید که بتواند با زبان چشمها و نگاهی بیصدا شما را جذب کند، رمان یمنا را از دست ندهید.
با “رمان یمنا” همراه شوید و عمیقترین حسها را تجربه کنید. این داستان، شما را به دنیای عاشقانهای میبرد که فراتر از کلمات است؛ دنیایی که هر نگاه، خود، کتابی ناگفته از عشق است.