دانلود رمان زیر ایوان ماه به قلم ف. صفاییفرد با لینک مستقیم
زیر ایوان ماه داستانی است که به دل روابط پیچیده انسانی و دردهای نهفته در دل شخصیتهای آن پرداخته است. این رمان به زندگی شخصیتهایی چون بهی، فلور، کاوه و فرهاد میپردازد که هریک زخمهای عمیق روحی دارند و این زخمها آنها را به هم پیوند میدهند. بهی که سالها پیش خواهرش را از دست داده، تمام تلاشش را برای زندگی کردن خواهرزاده چهار سالهاش و شوهر خواهرش میکند. در کنار این داستان، کاوه که علاقهاش به بهی را پنهان کرده، به هر طریقی میخواهد به او نزدیک شود. اما فلور، خاله کاوه، نمیگذارد که کاوه راحت به هدفش برسد. در این رمان، عشق و رازهای پنهان در دل شخصیتها، مخاطب را تا انتهای داستان همراه میکند.
دانلود رمان زیر ایوان ماه داستان چهار شخصیت اصلی را روایت میکند که هرکدام در زندگی خود با چالشها و دردهای روحی مواجهاند. بهی، پس از از دست دادن خواهرش، تلاش میکند تا زندگی خواهرزادهاش و شوهر خواهرش را حفظ کند. در همین حال، کاوه که به بهی علاقه دارد، تلاش میکند تا به او نزدیک شود، اما فلور که خاله کاوه است، نمیگذارد که مسیر کاوه آسان شود. این داستان عمیق و پیچیده به بررسی روابط انسانی و رازهای درونی شخصیتها پرداخته و خواننده را در دنیای احساسات و روابط پیچیده انسانی غرق میکند.
“کاوه” سه روز بود که خانه لوک خوش شانس بود و جواب تنها تماس من خودم تماس میگیرم.»ی بود که توی پیام تحویلم داده و تماسی هم نگرفته بود.
«به درک» همان بچگی ها هم اگر اختیارم دست خودم بود آویزان زندگی عمه و عمو و ننه بزرگ و خاله نمیشدم، حالا که عمراً…
بدترین وقت برای مردن ننه باباها وقتی بود که اختیار زندگی آدم دست خودش نبود.
پدر و مادرها با به دنیا آوردن بچه ها بدبختشان می کردند و با مردنشان بدبخت تر!
امروز از صبح مثل آدم آمده بودم گالری. چند مدل ساعت جدید هم سفارش داده بودم. از قضا مشتری هم کم نبود.
همان صبح سمیرا و صادق را فرستاده بودم مرخصی و خودم جوری پشت کار را گرفته بودم انگار که هفت سر عائله چشمشان به جیبم بود.
از دور شده بودم یک جوان کاری تمام عیار و…. خدا هم که قرار نبود از دلم بشنود.
پس فقط کار کرده بودم و ظهر جای تعطیل کردن مغازه و رفتن برای ناهار، دکور یکی از ویترین ها را به هم ریخته و از نو چیده بودم.
سه و چهار بود که صادق و سمیرا برگشته بودند و ناهارم شده بود ساندویچ کتلتی که برایم آورده بودند و باز افتاده بودم به بخت یکی دیگر از ویترین ها.
کم کم داشتم فکر می کردم کارها را جوری تقسیم کنم که برای روزهای بعد هم دلیل برای گیرانداختن خودم بینشان داشته باشم و نه فقط خودم که چرخ های ماشین هم هوس سرک کشیدن به آن ساختمان آجر سه سانت قرمز را نکنند.
برای دسترسی راحتتر و سریعتر به رمانها و داستانهای جذاب، پیشنهاد میکنیم اپلیکیشن نودهشتیا را نصب کنید. با این اپلیکیشن، میتوانید رمانهای محبوب و جدید را با سرعت بالا دانلود و مطالعه کنید. همچنین، این اپلیکیشن امکانات ویژهای برای دسترسی به هزاران رمان رایگان و ویژه را برای شما فراهم میکند.
اگر شما به عنوان نویسنده رمان زیر ایوان ماه از انتشار آن در سایت نودهشتیا رضایت ندارید، میتوانید درخواست حذف رمان از سایت را ارسال کنید. ما همواره به حقوق نویسندگان محترم احترام میگذاریم و آمادگی داریم تا در صورت درخواست، رمان شما را از سایت حذف کنیم.