رویاتو ، خرید و دانلود رمان های عاشقانه ایرانی و خارجی
رمان عاشقانه، رمان ایرانی، رمان جدید، برترین رمان ها، رمان خارجی، رمان پلیسی، رمان انتقامی، رمان طنز و…
رویاتو ، خرید و دانلود رمان های عاشقانه ایرانی و خارجی
مطالب محبوب
دانلود رمان بهاری که باران نبارید به قلم راضیه خیرآبادی با لینک مستقیم

دانلود رمان بهاری که باران نبارید به قلم راضیه خیرآبادی با لینک مستقیم

دانلود رمان بهاری که باران نبارید به قلم راضیه خیرآبادی با لینک مستقیم

مشخصات رمان:

  • اسم رمان: بهاری که باران نبارید
  • نویسنده: راضیه خیرآبادی
  • ژانر رمان: خانوادگی، عاشقانه
  • تعداد صفحات: ۹۸۶
  • فرمت: پی‌دی‌اف (PDF)

معرفی رمان:

رمان بهاری که باران نبارید داستان زندگی شمیم، زنی موفق و قوی است که به طور ناخواسته مادر می‌شود. شمیم در این رمان با جنبه‌های مختلف زندگی، خانواده و عشق روبرو می‌شود. رمان به بررسی چالش‌ها و مشکلاتی می‌پردازد که زن‌ها هنگام مواجهه با مسئولیت‌های سنگین زندگی همچون مادر بودن و پذیرش شرایط غیرمنتظره با آن روبه‌رو می‌شوند.


خلاصه رمان:

شمیم زن موفق و قوی است که با دنیای پر از تلاش و سختی‌های زندگی مواجه است. او به طور ناخواسته و در شرایطی دشوار مادر می‌شود و با باری سنگین از مسئولیت‌های مادرانه روبرو می‌شود. در حالی که زندگی او در زمستانی یخ زده در حال تغییر است، شمیم تلاش می‌کند تا از این چالش‌ها گذر کند و به درک جدیدی از وجود خودش و دنیای اطرافش برسد. رمان داستانی پیچیده و در عین حال تاثیرگذار از عشق، خانواده، و جنگیدن با شرایط سخت است.


بخشی از رمان:

بالاخره به منشی پیدا کردم. یه پسر نوجوان فعال که توی تعطیلات تابستونش تصمیم گرفته بود کار کنه.
یه پسر با ادب و تمیز که موقعی جواب دادن به من سرش رو بالا نمی‌آورد و با اون دست خط قشنگش خیلی مرتب برام لیست پر می‌کرد.
بعد از اومدن اون فشار روم کمتر شده بود اما از دست بابا دیوونه شده بودم.
ارشا از شرایطم بهش گفته بود و اون رو نگران کرده بود چون خودش نتونست تاثیری روم بذاره بابا رو شیر کرده تا منو برگردونن تهران.
مشغول ویزیت بیمارها بودم و یکی یکی می‌اومدن داخل و می‌رفتن.
بیمار الانم یه پسر بچه بود که باباش با سیخ دستش رو سوزونده بود و بخاطر نرسیدگی به زخمش عفونت شدیدی کرده بود. چون مادرش گفته بیمه نداره بستریش کنه مجبور شدم حداقل زخمش رو بشورم و عفونتش رو خالی کنم. اما این بچه چطور می‌خواست تحمل کنه!
از اتاق اومدم بیرون و رو به منشی گفتم: آقا صادق چند لحظه کمک من بیا.
اومد ولی در رو نبست، بهش اشاره کردم که پاهای بچه رو که نهایت ۹ سالش بود بگیره و به مادرش هم گفتم توی بغلش مهارش کنه.
با یه نفس عمیق شروع کردم به جمع کردن پوست‌ها و عفونت‌ها از روی دست بچه، انگار درد اون به جونم بود چون پا به پای اون اشک می‌ریختم.
وقتی کارم تموم شد از بچه فقط یه تن بی‌حال مونده بود. فشار و ضربان قلبش رو چک کردم و به اجبار براش سرم زدم تا فشارش بیاد بالا.


پیشنهاد دانلود رمان‌های مشابه:

  • دانلود رمان آمیخته به تعصب به قلم رضوانه
  • دانلود رمان لمس دشمن به قلم Holly_Renee
  • دانلود رمان آشفتگی مرا داروگ می‌فهمد به قلم مهسا عادلی

اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید:
اگر شما نویسنده رمان بهاری که باران نبارید هستید و از انتشار رمان خود در این سایت رضایت ندارید، می‌توانید درخواست حذف آن را ارسال کنید.

خلاصه کتاب
دانلود رمان بهاری که باران نبارید... داستان ما روایتی از زنی است به نام شمیم، موفق و قوی، که ناخواسته دچار مادر بودن می شود و روی دیگری از وجود تقسیم شده اش را در زمستانی رو به یخ زدگی زندگی اش حس می کند…
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
کامنت ها

موضوعات
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رویاتو ، خرید و دانلود رمان های عاشقانه ایرانی و خارجی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.