دانلود رمان استیصال یکی دیگر از آثار ارزشمند و عمیق نسترن اکبریان است که با روایت پیچیده و تأثیرگذاری در ژانر اجتماعی و عاشقانه، خوانندگان را به دنیایی مملو از احساسات، ابهام و کشف حقایق میبرد. این رمان شما را تا پایان با چالشهای ذهنی و احساسی شخصیتها همراه خواهد کرد.
“همه چیز بوی خون به خود گرفته بود. عطر گندیدهی قتل پس از سالها در مشام حوا بیدار شده و انگشت اتهام، سایهی عشق را خط میزد. همه چیز برایش گنگ بود، او دیوانه نبود؛ مطمئن بود که حقیقت را تنها خود میداند و بر او انگ دیوانگی چسباندهاند! میخواستند او را مجنون جلوه دهند تا از گناه خود بکاهند، اما چه کسی میدانست واقعیت چیست؟”
روایتی مملو از عشق، ابهام و درگیریهای درونی که با پایانی غیرمنتظره، شما را شگفتزده خواهد کرد.
“بینگاه به من سمت پاتختی راه گرفت و قرص و لیوان آب را آنجا گذاشت. نمیدانم کرمم گرفته بود یا به عمد آنطور سخن میگفتم اما قبل از آنکه پشتش را به من کند و از اتاق خارج شود، فاصله چند قدمیمان را پر کردم و درحالی که یک قدمیاش ایستاده بودم، لب زدم:
– چطور شدم؟ بد شده؟
سرش را بلند کرد و مستقیما به چشمانم دوخت. کمر خم شدهاش را صاف کرد و بیآنکه چشمهایش را از چشمانم بدزدد، نیمقدم باقی مانده را جلو آمد. بیاختیار از فاصله کم میانمان قلبم ضربان گرفته بود اما منطق در سرم میکوبید که او مرا به عنوان خواهر کوچکترش میدید، پس برایش هیچ مشکلی ایجاب نمیکرد که راجع به ظاهرم نظر دهد.
– چشمات…
آب دهانم را قورت دادم و خیره به چشمانش منتظر ماندم جملهاش را کامل کند. آنقدر لحنش آرام بود که انگار از درون چاه بیرون میآمد:
– لبات…
منتظر ادامه جملهاش بودم که با صدای بلندتری ادامه داد:
– شبیه لبای مادرمون شده…
مات و مبهوت به او نگاه کردم که بهیکباره لبخندی کوتاه زد و ادامه داد:
– خوب شدی حوا. مثل همیشه! فقط بهجای این فکرای بیمعنی، به این فکر کن که اگه بخوای به گذشته برگردی، خودت از این تصویرت پشیمون میشی!
حرفهایش گیجکننده بود، نمیدانستم چرا آن لحظه احساس کردم قلبم به لرزه افتاده است. کلماتی که بر زبان آورد، چیزی میان حقیقت و طعنه بود؛ گویی با یک تیر دو نشان زده باشد و من میان این حقیقت تلخ و طعنهاش معلق مانده بودم.”
این فقط یک بخش از این رمان پرکشش و اسرارآمیز است که خواننده را عمیقاً درگیر میکند.
📞 برای خرید نسخه چاپی با امضای نویسنده: 09904677308
توجه: اگر نویسنده یا ناشر این رمان از انتشار اثرشان در سایت نودهشتیا رضایت ندارند، لطفاً درخواست حذف خود را به پشتیبانی سایت ارسال کنند.
دانلود رمان استیصال همه چیز بوی خون به خود گرفته بود. عطر گندیدهی قتل پس از سالها در مشام حوا بیدار شده و انگشت اتهام، سایهی عشق را خط میزد. همه چیز برایش گنگ بود، او دیوانه نبود؛ مطمئن بود که حقیقت را تنها خود میداند و بر او انگ دیوانگی چسباندهاند! میخواستند او را مجنون جلوه دهند تا از گناه خود بکاهند، اما چه کسی میدانست واقعیت چیست؟
سخن نویسنده: اگر از پایان غیر منتظره رمان شوکه شدید، حتما برای بار دوم رمان رو مطالعه تا ابهاماتتون رفع بشه.